بازاریابی

تحلیلی بر وضعیت وخیم ارز در ایران

 وضعیت چیست؟
دلار در آستانه ۶ هزار تومان و سکه در آستانه ۲ میلیون تومان قرار دارد؛ معاملات زیادی انجام نمی‌شود؛ نرخ مشخصی در بازار وجود ندارد و کسی نمی‌داند یک ساعت بعد یا یک روز و یک هفته بعد چه اتفاقی خواهد افتاد.
دولت به طرز مشهودی در سیاست‌های مهار نرخ ارز شکست خورده. بسته‌های پیشنهادی بانک مرکزی برای مهار ارز تنها به خالی کردن دست دولت و تخریب وضعیت آینده نظام بانکی منجر شده و بگیر و ببندها در بازار ارز، نتیجه معکوس داده. حرف‌های پی‌درپی رییس دولت و رییس بانک مرکزی نقض شده و حنای هیچ‌کدام پیش مردم رنگی ندارد.
در چنین شرایطی افراد زیادی در کشور آسیب خواهند دید و برنامه‌هایشان برای آینده به هم خواهد خورد؛ محاسبات لازم برای سرمایه گذاری بلندمدت قابل انجام نیستند؛ مردم نگران حفظ ارزش پولشان هستند؛ عده‌ای هم از آب گل آلود ماهی‌های خودشان را می‌گیرند و به آلاف و الوف می‌رسند؛ گروهی هم هستند که در این میانه به دنبال اهداف سیاسی خودشان هستند و نهایتا مردم مات و مبهوت نظاره گر اتفاقات بازار هستند و نمی‌دانند چه کاری باید انجام دهند. 
 چگونه به اینجا رسیدیم؟
در این شرایط قصد ندارم یک تحلیل جامع فنی ارایه دهم.
چند تا عدد را که کنار هم بگذاریم، وضعیت تا حدودی روشن می‌شود.
سال  ۱۳۹۲ که بازار شرایط ثبات را می‌گذراند، نقدینگی کشور ۶۴۰ هزار میلیارد تومان و نرخ ارز ۳۰۰۰ تومان بوده است.
سال ۱۳۹۲ نقدینگی کشور قدرت خرید حدود ۲۱۰ میلیارد دلار را داشت.
از سال ۱۳۹۲ تاکنون، #بانک ‌ها که ساختار مالی ویران شده‌ای از دولت دهم به ارث برده بودند، برای جلوگیری از ورشکستگی تلاش کردند با افزایش نرخ سود، سپرده‌های مردم را در بانک‌ها نگهدارند. 
نتیجه این است که اصل و فرع این سودهای موهومی در بانک‌ها ماند، اما حالا نقدینگی را به حدود ۱۵۰۰ میلیارد تومان رسانده است.
طی این سال‌ها رشد اقتصادی قابل توجهی در کشور اتفاق نیافتاده است و در بخش واقعی اقتصاد شکوفایی خاصی را شاهد نبوده‌ایم.
طبیعی است که انتظار داشته باشیم قدرت خرید نقدینگی ثابت باقی مانده باشد.
یعنی قدرت خرید نقدینگی باید همان حدود ۲۱۰ میلیارد دلار باشد.
برای رسیدن به نتیجه کافیست این معادله را حل کنید:
نرخ دلار امروز معادل سال ۱۳۹۲ = ۱۵۰۰ هزار (میلیارد تومان) تقسیم بر ۲۱۰ (میلیارد دلار)
همین محاسبه ساده نشان می‌دهد که حرکت بازار، یک حرکت موهومی ناشی از اقدامات خرابکارانه نیست. اقدامات خرابکارانه را نظام بانکی و سیاست‌های دولت و بانک مرکزی طی سال‌های گذشته انجام داده و بازار تنها عملکرد معمول خودش را دنبال می‌کند.
 چه کار باید انجام دهیم؟
کوتاه مدت:
در کوتاه مدت شاید تنها کاری که می‌شود کرد این است که بگذاریم بازار کار خودش را بکند.
نقش مردم می‌تواند این باشد که التهاب اضافه به بازار وارد نکنند.
این واقعیت است که این روزها تمام ما فقیرتر شدن را بیشتر حس خواهیم کرد.
با این حال این فقیرتر شدن امروز ایجاد نشده است.
طی سال‌های گذشته و از محل سودهای بانکی که به سپرده‌گذاران بزرگ داده شده، مردم فقیر و طبقه متوسط فقیرتر شده‌اند و این روزها تازه متوجه این آسیب می‌شویم.
#پیشنهاد من به مردم برای کوتاه مدت این است که کاری به بازار ارز و طلا نداشته باشیم و بگذاریم در کنار رانت‌خواران و سودجویان، افرادی که واقعا به ارز نیاز دارند، بتوانند ارز مورد نیازشان را با سختی کمتری تامین کنند.
بلندمدت:
عوامل تخریب کننده اصلی که طی سال‌ها و ماه‌ها به تدریج اقتصاد را تخریب کرده‌ و این شرایط را پیش آورده‌اند، تورم و سود بانکی هستند. نقدینگی بزرگی که به وجود آمده، به هر جایی که بخورد نابود می‌کند. فرقی نمی‌کند به بازار ارز و طلا وارد شود یا به بازار مسکن. جلوی بزرگ‌تر شدن تورم و نقدینگی باید گرفته شود.
 #مساله اول: تورم
تورم تنها با انضباط مالی دولت قابل حل است.
#پیشنهاد به رییس دولت: 
– سازمان برنامه و بودجه را تقویت کنید و افراد توانمندی را به مدیریت این سازمان بگمارید.
– ساختار پشتیبانی طراحی کنید که اقتدار و استقلال بانک مرکزی حفظ شود.
#مساله دوم: سود بانکی
#پیشنهاد به دولت، مردم، قوه قضاییه و سایر نهادهای کشور این است که: به سود بانکی  و به وام بانکی «نه» بگویید.
سود بانکی و وام بانکی، اقتصاد کشور را دارد تباه می‌کند. 
زندگی‌تان را طوری اداره کنید که به وام بانکی نیازی نداشته باشید و از گذاشتن پول در حساب‌هایی که به آنها سود تعلق گیرد خودداری کنید.
دینامیک‌هایی که با این تغییرات در اقتصاد کشور به وجود می‌آید، می‌تواند در طی زمان وضعیت را بهبود دهد.
  

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا