قمر و سرنوشت
این عکس از واپسین روزهای عمر قمرالملوک وزیری است.
روزهایی که بر او به سختی گذشت.
به شدت بیمار بود، نه خانه ای داشت و نه کسی را که او را پرستاری کند و اگر همت کسانی چون نورعلی برومند و حسین ضربی نبود چه بسا آواره کوچه ها می شد.
نام قمر اما در موسیقی ایران جاودانه شد چرا که همواره برای مردم ماند و برای مردم خواند. قمر به راهی که پیش گرفت ایمان داشت و سختی روزگار نتوانست او را از عشق به مردمش رویگردان کند.
او در همه عمرش از موسیقی اندوخته ای برای خود جمع نکرد. روزی برای کمک به یتیمان ترانه می خواند و شبی برای کمک به جمعیت شیر و خورشید و یک بار هم برای کمک به ساخت آرامگاه فردوسی.
این عکسِ زنی تنهاست در روزهای پیش از مرگ؛ زنی که تیمورتاش وزیر دربار شیفته و عاشق او بود ، ایرج میرزا دل به او باخت و مرتضی خان نی داوود هرگز عشق او را از دل بیرون نکرد.