اخبار بخوانیم یا نخوانیم ؟
مصاحبه به دکتر محمد رضا سرگلزایی – رونپزشک
ما هر روز در معرض بمباران اخبار مختلف قرار میگیریم. این اخبار که البته اغلب بد هستند، بر زندگی ما سایه انداختهاند و با توجه به فضای مجازی دقیقهای نیست که بتوانیم خود را از جریان آنها کنار بکشیم.
هرچند انتقال خبر امری مهم از آغاز تمدن انسانها است، اما امروز بهنظر میرسد، بشر دارد در سیلاب اخبار غرق میشود.
چطور میتوانیم تعادلی در زندگی خودمان به وجود بیاوریم تا شنیدن اخبار به وسواس تبدیل نشود و سلامت روان و جسم ما را به خطر نیندازد.
برای پاسخ به این پرسشها و پرسشهای مرتبط با این موضوع، پای صحبت دکتر محمدرضا سرگلزایی، روانپزشک، نشستهایم.
🔘 برای ورود به بحث می خواهم پرسشی صریح از شما بپرسم: اخبار بخوانیم یا نخوانیم؟
من با توجه به دیدگاه رادیکالی که دارم، ریشهای به بحث میپردازم.
منظورم از رادیکال بودن، معنای مصطلح تندروی سیاسی نیست، بلکه «رادیکال» بودن، یعنی به ریشهها پرداختن به جای مشغولیت به شاخهها و شعاعها (رادیال).
در نظام سرمایهداری متاخر یا همان نسل سوم سرمایهداری، موضوع «صنعت فرهنگ» مطرح میشود.
صنعت فرهنگ با همان فرایند و نگاه تولید کالا ( آن هم کالا از نوع اسباببازی ) به فرهنگسازی و مهندسی اجتماعی میپردازد و فرهنگ را نوعی اسباببازی میداند که باید بیش از سایر کالاها، مشتری و مصرفکننده را جلب کند.
به همین دلیل این مرحله از نظام سرمایهداری (کاپیتالیسم) را «دیزنیفیکیشن» نامیدهاند،
یعنی تبدیل کردن جامعه به شهر اسباببازیها و فانتزیها، یا همان «دیزنیلند».
در فرهنگ مصرفی، جذابیت کالاها به قدر کارآمدی و دوام آنها مهم نیست.
کالا بیش از آنکه ابزاری برای برآوردن نیاز مصرفکننده باشد، وسیلهای است برای بازی و نمایش و برای تمایز طبقاتی و تفاخر اجتماعی.
همین که کالا، آب و رنگی برای جلب مشتری داشتهباشد و بتواند در کوتاه مدتی که کالایی جذابتر به بازار میآید، مشتری را سرگرم کند، کافی است.
این کالا میتواند یخچال و گوشی موبایل باشد یا مثلا کتاب ۱۰ توصیه برای کسب موفقیت یا سمینار توصیههایی برای شاد بودن.
این فرایند را «مکدونالدی کردن جامعه» هم میگویند، یعنی جامعهای که همه منتظر غذای آماده و سریعالبلع (فستفود) هستند.
این نوک زدن به موضوعات و مصرف کوتاه مدت، سطحی و گذرا به اطلاعات سریعالهضم و راحتالحلقوم همین الگویی است که این روزها فراوان در شبکههای اجتماعی هم با آنها برخورد میکنیم،
مثل ۴۰ راهحل برای فلان مشکل
یا ۷ دستور برای لاغری
یا کلیدهای طلایی برای موفقیت
یا ……. امثال اینها.
این درواقع تولید و فروش به روش فروشگاههای مکدونالد است که حالا وارد عرصه فرهنگ شدهاست.
خانم «لئونور تیفر»، روانشناس آمریکایی، در کتابی به نام «مکدونالدی شدن سکس» اعتقاد دارد حتی فرهنگ مکدونالدی به روابط خصوصی و جنسی هم کشیده شده است.
درنتیجه من اعتقاد دارم به جای اینکه راه حل را در خاموش کردن تلویزیون و کنار گذاشتن روزنامه ببینیم، بهتر است سراغ ریشهها برویم.
🔘 مکدونالدی شدن چه ایرادی دارد؟
نتیجۀ نگاه مکدونالدی این است که مردم به سراغ تفکر و تامل و تعمق و چالش و تحمل برای بررسی و فهم امور نمیروند.
اینها میخواهند همانطور که در فروشگاههای فستفود به آنها همبرگر و نوشابه میدهند، مهارتهای زندگی را هم همانطور سریع دریافت کنند.
این روش حتی در دانشگاههای ما هم شایع است و ما به جایی رسیدهایم که دانشجویان روانشناسی ما نه حوصلهی خواندن تاریخ را دارند و نه ادبیات و فلسفه را و سریع میخواهند یاد بگیرند که در اطاق درمان چه به مراجع بگوییم که اثربخشی بیشتری داشتهباشد.
دانشجویان روانشناسی ما برای راهنمایی مراجع، به دنبال بستههای آماده هستند تا تکلیف همه چیز را در اطاق درمان سریع و در کمترین زمان ممکن روشن کنند.
اگر کسی در جریان آموزش با آنها دربارهی فلسفهی ذهن، فلسفهی علم یا جامعهشناسی صحبت کند، احساس میکنند وقتشان تلف شده چون آنها نمیخواهند فیلسوف یا تاریخدان بشوند.
این مورد را به عنوان نمونه گفتم تا بتوانید تصور کنید که حتی محافل دانشگاهی هم این روزها به بلای مکدونالدی شدن و ارائهی بستههای حاضر و آماده دچار شدهاند، یکی از دلایل رایج شدن خرید و فروش پایاننامه و مقالهی دانشگاهی همین نگاه است.
بحث را از اینجا شروع کردم تا بدون ارزشداوری یا قضاوت، جریان پرقدرتی را که حتی در مراکز علمی ما ریشهدوانیده معرفی و آنرا نقد کنم.
آیا امروز ممکن است که هیچ غذای فراوری شده، تولید صنعتی و کنسرو و کمپوت و…نخوریم؟
گمان نمیکنم این روش زندگی را بتوان در روستاهای دورافتاده هم پیدا کرد، مگر روستاهای نمایشی که برای جاذبههای گردشگری دستنخورده باقی مانده باشند.
🔘 اجازه بدهید کمی ملموستر به این بحث بپردازیم، وقتی شما در نظام بازارهای مالی زندگی میکنید چطور میتوانید اخبار را دنبال نکنید؟
امروز ارزش پول ملی ما به سرعت در حال کاهش است، یعنی دارایی پولی و ارزش پساندازهای مردم در حال لاغر شدن است. اگر در جریان مداوم اخبار نباشیم، چطور میتوانیم پسانداز خود را به منبع مالی و کالاهایی بدل کنیم که ارزششان سقوط نمیکند؟
به نظر من، به جای دو راهی غرق شدن در سیلاب خبر و یا اجتناب و فرار از خبر، باید از منابع معتبر اقتصادی و تحلیلی کسب خبر کنیم. البته روش جایگزینی که پیشنهاد میکنم زحمتش بیشتر از غرق شدن یا فرار کردن است.
اگر رادیکال و ریشهای به این ماجرا نگاه کنیم، اول آدمها باید یاد بگیرند دربارۀ موضوعات به طور عمیق و اصلی فکر کنند و به جای اینکه دنبال «شاهکلید» باشند، کلیدسازی کنند یا به دنبال «دسته کلید» باشند زیرا کلیدها باید براساس موقعیت و وضعیت هر فرد و هر جامعه متفاوت باشند و راه حل مؤثر برای فلان فرد با درجه تحصیلات متفاوت در یک کشور متفاوت باید با راه حل من روانپزشک در شهر تهران یا مثلا راه حل یک کشاورز در شهرستانی دیگر فرق داشته باشد.
منظورم این است که پاسخ یگانهای به عنوان سبک زندگی استاندارد در مواجهه با اخبار وجود ندارد.
در روانشناسی شخصیت، تیپهای شخصیتی متفاوتی داریم. این تیپهای شخصیتی متفاوت نیازهای متفاوتی دارند، شغلهای متفاوتی به دردشان میخورد و شرکای کار و زندگیشان هم باید تیپهای متفاوتی باشد.
علاوه بر آن، تعلیمات و آموزششان هم نباید یکی باشد چون هوشهای متفاوتی هم دارند.
اگر قرار باشد بگوییم سکس سالم یا آموزش و پرورش درست یا ازدواج سالم یا معنویت اصیل چیست، باید 16 تیپ سکس و ازدواج و شغل و معنویت و آموزش و پرورش را بررسی کنیم.
البته طبقهبندیهای شخصیتی دیگری هم وجود دارد که کارشناسان دیگری ممکن است آنها را قبول داشته باشند، اما در اصل بررسی نظاممند و طبقهبندیشده، نمیتوان شک کرد.
درنتیجه برای برخی افراد نه ممکن است و نه مطلوب که بگوییم اخبار گوش نکنند. پس ما نمیتوانیم یک توصیه یا تجویز را به همه افراد تعمیم بدهیم. در این مورد هم تجویز یک الگوی واحد برای همه افراد ممکن نیست. ارائۀ یک الگوی واحد برای همه افراد، همان مکدونالدی کردن مهارتهای زندگی است.
پس نتیجه میگیریم که تجویز یا توصیه یکسانی برای همه افراد وجود ندارد.
برای آنکه افراد در سیلاب اخبار غرق نشوند، باید «مدیریت اضطراب» را آموخته باشند. افرادی که این مهارتهای مدیریت اضطراب را کسب نکرده باشند، برای فرونشاندن اضطراب خود مرتب در شبکههای اجتماعی میچرخند و باز هم بیشتر در معرض بمباران اخبار نگرانکننده قرار میگیرند و دچار یک سیکل معیوب میشوند.
نظر من این است که به جای اینکه به مردم بگوییم مثلا اخبار نشنوید یا روزنامه نخوانید، باید توصیه کنیم افراد مهارتهای پایهای را کسب کنند تا در سیلاب اخبار غرق نشوند.
🔘 صحبت از کسب مهارت کردید، به طور خلاصه و طوری که به اصطلاح خودتان گرفتار توصیههای مکدونالدی نشویم، افراد باید چه نوع مهارتهایی را بیاموزند تا اخبار نتوانند آنها را با خود ببرند؟
مهارتهای مدیریت هیجانها، مدیریت زمان، مدیریت استرس و تفکر نقاد پایهای ترین مهارتها هستند.
گاهی توجه به اخبار و صحبت درباره آنها از شکل طبیعی یا حتی علاقهمندی خاص بیرون میآید و تبدیل به نوعی اختلال روانی میشود که فرد و خانوادهاش را به دردسر میاندازد.
🔘 به عنوان روانپزشک، بیماری روانی که بر اثر توجه بیش از حد به اخبار میتواند بروز کند،چه علائمی دارد؟
کسانی که دچار اختلال روانپزشکی می شوند به شیوههای متفاوتی با اخبار برخورد میکنند.
مثلاً کسانی که دچار بیماری وسواس یا نِوروز هایپوکندریازیس میشوند مرتب اخبار سلامت و علائم بیماری را جستجو میکنند در حالیکه کسانی که دچار هذیان توطئه میشوند مرتب به تحلیلهای افراد و کانالهایی گوش میکنند که ادعا میکنند دستان پشت پردۀ حوادث جهان را تحلیل و افشا میکنند!
🔘 به عنوان سوال آخر، به موضوع بسیار مهم این روزها یعنی کرونا بپردازیم: افراد بسیاری را دیدهام که اخبار کرونا آنها را نگران کرده و با دقتی وسواسگونه تعداد جانباختگان و مبتلایان را دنبال میکنند.
چه توصیهای برای اینها دارید تا درعین اینکه از جریان پیشگیری جدا نیفتند، دچار اضطرابهای ناشی از شنیدن اخبار روزانۀ بیماری نشوند؟
ببینید ما باید از خودمان بپرسیم با دنبال کردن این خبر قرار است چه تغییر مدیریت شدهای
خبر مهم این است که کرونا از طریق قطرکهای هوای تنفسی منتقل میشود پس ما باید از دست دادن و روبوسی و در آغوش گرفتن هم خودداری کنیم، گردهمایی های غیرضروری را لغو کنیم، دستهایمان را با دقت بشوییم،
ماسک بزنیم و در محیطهای اجتماعی با فاصلهی دو متری از هم قرار گیریم.
اینها تنها اخبار مهم عمومی هستند.
خبر بستریشدهها و فوتشدههای هر روز و هر کشور خبری است برای گروههای خاص شغلی.
اگر شما کودک شیرخوار نداشته باشید اخبار و آموزشهای مربوط به کودکان شیرخوار را دنبال میکنید؟
اگر شما در کار ساختمانسازی نباشید آیا اخبار مربوط به صدور پروانهی ساختمان، پایان کار و مالیاتهای مربوطه را دنبال میکنید؟
ما باید توجه کنیم که وقت، انرژی و سرمایهی محدودی داریم و آنرا باید هدفمند و برنامهریزیشده خرج کنیم.
منبع : هفته نامه سلامت