انرژی های درونی زنان
خاطره ذبیحی – مشاور و روانشناس
زن در سفر زندگي بارها گم مي شود و رابطه او با خود به تعريف دوباره نياز دارد.
١٦ سال قبل وقتي اولين بار با مفهوم آركتايپ هاي زنان آشنا شدم در گذار از روزهاي سخت زندگيم بودم و نميدانستم كه اين آشنايي سالها بعد مسير زندگي شخصي و حرفه اي مرا كاملا تغيير خواهد داد.
دانش آركتايپي در شناخت دنياي درون ياري ام داد و اين نگرش نقطه عطفي در زندگي من بود و نوع نگاهم را به خودم و زنان ديگر تغيير داد. گويا ميتوانستم خود و ديگر زنان را در وراي چهره ظاهري، در باطن ببينم، بفهمم و اميدها و ترس هاي پنهان شان را در درون شان حس كنم و از جايي عميق تر با روح و روانشان ارتباط بگيرم.
از آنجا كه دانش روانشناختي عمقي و روان تحليلي يونگ كمك بسيار زيادي در عبور از روزهاي سخت زندگي و غلبه بر موانع دروني و بيروني براي من داشت تصميم گرفتم از همين رويكرد براي كمك به مراجعانم استفاده كنم؛ بنابراين دوره هاي مختلفي را بر اين اساس طراحي كردم و تاكنون به هزاران نفر كمك كردم تا جهت درست زندگي شان را پيدا كنند. چون اين رويكرد نه فقط رويكردي روانشناختي بلكه رويكردي معنوي است كه روح و جان را التيام مى بخشد. هدف دانش آركتايپي بيدار كردن انرژي هاي دروني و عميق شدن در سفر زندگي از طريق خرد هفت نوع انرژي و ساختار شخصيتي زنانه است. اين خرد به زنان كمك ميكند تا شناخت عميق تر و دقيق تر از خود داشته باشند و به مردان كمك ميكند تا ضمن شناخت از پيچيدگي هاي روان زنانه ارتباط موثرتري با آنها برقرار كنند.
آركتايپ چيست؟
آركتايپ ها يا كهن الگوها، الگوهاي مشترك در روان انسان هستند كه هزاران هزار سال در روان بشر وجود داشته. اين كهن الگوها طبق پژوهشهاي دكتر بولن كه يك روانپزشك يونگين هست در زنان به هفت نوع مختلف تقسيم ميشوند كه هر گروه از اين زنان خود، ديگران و دنيا را به شكل خاصي درك مي كنند، اولويتهاي متفاوتي دارند و تصميم گيري هايشان بر اساس ارزش هاي متفاوتي صورت مي گيرد. هر گروه از اين زنان نه تنها ساختار شخصيتي، فكري و احساسي بلكه نظام ارزشي كاملا متفاوتي دارند.
اين هفت گروه عبارتند از:
زنان آتنا (انرژي تدبير، خرد، استراتژي)
زنان آرتميس ( انرژي رقابت، آرمانگرايى)
زنان هستيا (انرژي معنويت، خلوص)
زنان ديميتر ( انرژي مادري و دهندگي)
زنان هرا ( انرژي زناشويي و تعهد)
زنان پرسفون ( انرژي دخترانگي، راهنماي سفر دروني)
زنان آفروديت (انرژي عشق و زيبايى)
حضور همه اين هفت انرژي در روان زن لازم است و به او كمك ميكند تا همه ابعاد وجودش را زندگي كند.
زنان بر اساس انرژي غالب شخصيتي شان نسبت به موضوعي واحد پاسخ هايي متفاوت مي دهند.
مثلا دو زن را تصور كنيد كه هردو در كار يا تحصيل شان موفق هستند. بعد از بچه دار شدن زني كه انرژي غالب شخصيتي اش در آن مقطع از زمان ديميتر است با شور و شوق ميپذيرد كه مدتي از درس يا كار فاصله بگيرد و به كارهاي بچه رسيدگي كند و از فرايند مادري كردن هم بسيار لذت ببرد.
ولي زني كه انرژي غالبش انرژي آتنا هست ممكن است پذيرش اينكه يك مدت از كار يا درسش فاصله بگيرد برايش خيلي سخت باشد و همواره در يك تعارض دروني باشد اين زن ممكن است از فرايند مادري كردن خيلي لذت نبرد و همواره در اين فكر باشد كه از پيشرفت شغلي يا حرفه اي عقب مانده و همواره با اين موضوع استغال ذهني داسته باشد.
همين موضوع براي زني كه انرژي غالب شخصيتي اش هرا ايت معنايي كاملا متفاوت دارد؛ اين زن ممكن است حسادتي پنهان به فرزندش داشته باشد چون براي زني با الگوي شخصيتي هرا؛ همسرش مهمترين دغدغه ذهني اش هست و از اينكه حضور اين كودك باعث ايجاد فاصله بين او و همسرش شده عميقا حس خوبي نداشته باشد و در رفتارش اين رنجش را بطور غيرمستقيم نشان دهد.
پس ما ميبينيم هر يك از اين هفت گروه از زنان به موضوعي يكسان واكنش هاي متفاوتي را نشان ميدهند.
در بسياري از مواقع خانواده، جامعه يا محيط بيرون ارزش و وزن زيادي به يك يا دو نوع از اين كهن الگو ها (آركتايپ ها) ميدهند و انتظارات و توقعات بر اساس آن شكل مي گيرد.
معمولا در همچين مواردي چون زن از نيازها، خواسته ها و حقوق خود آگاه نيست؛ به غالب شخصيتي كه از او انتظار ميرود و يا فكر ميكند درست است در مي آيد در حالي كه از خود واقعي اش ممكن است خيلي فاصله گرفته باشد.
همچين زني عميقا حالش خوب نيست و از زندگي اش رضايت ندارد چون اين زن به انرژي غالب شخصيتي اش اجازه حضور پررنگ نداده و بيشتر از اينكه به نداي دروني اش گوش كند، انتظارات بيروني را برآورده كرده است .
مراجعي داشتم كه انرژي غالب شخصيتي اش آفروديت بود و با مرد بسيار موفقي به لحاظ شغلي ازدواج كرده بود.
علي رغم همه امكانات خيلي خوب و رفاه مالي زيادي كه داشت حال خوبي نداشت ميگفت احساس ميكنم سر جاي درست خود نيستم. احساس ميكنم گم شده ام نميدانم مسير درست كدام است. ميترسم اشتباه كنم و بهاي سنگيني براي تصميم گيري اشتباهم بپردازم.
به او گفتم اگر دوره بيداري درون (آركتايپ زنان) را شركت كند از اين همه سردرگمي و بلاتكليفي نجات پيدا ميكند و ميتواند مسير پيش رو را شفاف تر ببيند و بر اساس شناخت عميق تري كه از خود پيدا مي كند تصميمات درست تري بگيرد؛تصميماتي كه ريسك خيلي كمي داشته باشد.
همان روز دوره بيداري درون (آركتايپ زنان) را ثبت نام كرد و دو ماه بعد در جلسه آخر كلاس گفت شركت در اين دوره يكي از بهترين سرمايه گذاري هاي زندگي اش بوده است.
حالا خيلي دقيق به زواياي تاريك و پنهان شخصيتش آگاه شده بود و ميدانست كه از كجا بايد شروع كند و چگونه بايد اين كار را انجام بدهد.
از آنجا كه زن آفروديتي همه چيز را از فيلتر عشق ميبيند و عاشق رنگ، موسيقي، نور، موزيك و هنر است متوجه شد اگر اين انرژي در كار و فعاليت هاي روزانه اش حضور نداشته باشد اين زن هرگز شادي و رضايت عميق را تجربه نميكند.
زماني كه فرد بتواند به كشمكش هاي دروني اش خاتمه دهد انرژي بسيار زيادي كه تا بحال صرف تعارضات دروني و نبرد يك بخش با بخش ديگر ميشد از بين ميرود و فرد ضمن اينكه به آرامش بيشتر ميرسد ميتواند تصميم گيري هاي درست تري داشته باشد.
تصميم گيري هاي درست استرس روزانه را به ميزان قابل توجهي كاهش ميدهد و به اين ترتيب فرد به تعادل و آرامش نسبتا پايداري در زندگي اش دست پيدا ميكند.
زماني كه فرد در پذيرش خود واقعي اش قرار مي گيرد، درون و بيرونش با هم يكي ميشوند و لازم نيست چيزي را در بيرون نشان دهد ولي تجربه اي متفاوت در درون داشته باشد و از طريق ارتباط با خود واقعي فرد اصالت دروني خود را تجربه ميكند.