کنشگران خاموش | جمعیت نسوان وطنخواه
مهدی تدینی
در سال 1399 دم زدن از حقوق زنان حرفی تکراری و روزمره است، اما در سال 1299 دنیای دیگری حاکم بود.
زنانی که امروز از حقوق خود دفاع میکنند و میکوشند در همۀ زمینهها تساوی حقوقی برقرار شود، دستکم خیال آسودهای دارند که اکثر جامعه با آنها همدل و همنواست و بخشی هم که مخالف تساویاند ترجیح میدهند افکار خود را در فضای عمومی مطرح نکند.
اما صد سال پیش همهچیز برعکس بود.
کسی که اندیشۀ تساویخواهانه داشت ترجیح میداد دربارۀ افکار خود در فضای عمومی صحبت نکند.
دربارۀ نگرشهای سنتی صد سال پیش نیازی به یادآوری نیست، فقط برای اینکه نگرش جامعه را بدانیم یک مثال از دولتمردان بزرگ میآورم، آن هم در دورانی که بیستوچند سال از مشروطه گذشته بود و کسی نمیتوانست منکر «حقوق بشر» شود.
در اینکه حقوق زنان در همۀ جوامع، از شرق تا غرب، به کُندی و با تأخیر استیفا شد تردیدی نیست. وقتی آمریکاییها در دهۀ 1770 برای کسب استقلال خود از بریتانیا میجنگیدند و خون میدادند و در فکر تدوین حقوق بشر برای خود بودند، کسی به این فکر نمیکرد که به زنان حق رأی دهد!
در هیچیک از نخستین ایالتهای آمریکا زنان حقرأی نداشتند (جز یک استثنا که آن هم خیلی زود این حق را برداشت). برگردیم به مثالی که میخواستم از ایران بیاورم…
سال 1310 مجلس ایران تصویب کرد که کمیسیونی از سوی جامعۀ ملل (معادل سازمان ملل امروزی) برای جلوگیری از تجاوزات به حقوق زنان به ایران بیاید.
مهدیقلیخان هدایت، رئیسالوزرای وقت، در کتاب خاطرات خود وقتی به این نکته اشاره میکند که این کمیسیون برای جلوگیری از «تجاوزات به حقوق زنان» است، بیدرنگ اشاره میکند: «مردها هم باید از حقوق خود دفاع کنند، چه تجاوزات دوطرفه است.»
همین جمله نشان میدهد او به عنوان بالاترین مقام اجرایی ایران، آن هم در عصر نوگرایی، چه تصوری نسبت به «تجاوزات به حقوق» داشته است.
به راستی زن ایرانی در سال 1310 به کدام حق مرد ایرانی تجاوز میکرد که لازم بود مردان از حقوق خود در برابر زنان دفاع کنند؟
این است که دفاع از حقوق زنان اگر در سال 1399 مسئلهای بدیهی است، صد سال پیش یک ماجراجویی خطرناک بود که میتوانست بدترین پیامدها را داشته باشد.
اما درست در همان سالها، نخستین تشکلهای مستقل بانوان در ایران شکل گرفت که خاستگاهی کاملاً مردمی داشت.
یکی از معروفترین تشکلها که 1301 تشکیل شد، «انجمن نسوان وطنخواه» نام داشت. این انجمن به همت زنی کوشا به نام محترم اسکندری شکل گرفت.
محترم اسکندری معلم و ناظم مدرسه بود و با آنکه از مشکل بزرگی در ستون فقرات خود رنج میبرد، فعالیتهای اجتماعی فراوانی داشت و متأسفانه در آستانۀ سیسالگی چشم از جهان فروبست.
در مرامنامۀ جمعیت نسوان وطنخواه اهداف این جمعیت چنین ذکر شده بود:
پس از تأکید بر حفظ شعائر و قوانین اسلام، سعی در تهذیب، تربیت دختران، ترویج صنایع وطنی، باسواد کردن زنها، نگهداری دختران بیکس، تأسیس مریضخانه برای زنان فقیر، تشکیل هیئت تعاونی به منظور تکمیل صنایع داخلی، مساعدت مادی و معنوی نسبت به مدافعین وطن در موقع جنگ.
از جمله ویژگیهای جالب نخستین انجمنهای دفاع از حقوق بانوان این بود که اهداف و نگرشی بسیار ملیگرایانه داشتند، از جمله اینکه بسیار بر حمایت از تولید داخلی و مقابله با مصرف کالاهای خارجی تأکید میکردند، در حالی که اساساً این جنبشها برای دفاع از حقوق زنان بودند.
جمعیت نسوان وطنخواه را میتوان یکی از سرآغازهای بیداری زنان و جنبش زنان در ایران دانست. این جمعیت نشریهای هم به همین نام داشت که از 1302 تا 1305 در یازده شماره منتشر شد.
نخستین فعالان جنبش زنان بسیار زیر فشار بودند. هر مقالهای میتوانست برایشان به دردسری بزرگ تبدیل شود. اما آن چیزی که امروز در ایران امروزی، در همین ایران با قوانین اسلامی، وجود دارد، آرزوی آنها بود.
هدف نهاییشان این بود که زن به جامعه بیاید، مانند مرد کار کند، شخصیت، هویت و زیست اجتماعی داشته باشد و صاحب حق رأی و حق بیان باشد.
همینکه در ایران امروزی بسیاری از رؤیاهای آنها به اموری روزمره و انکارناشدنی تبدیل شده است، نشان میدهد آنها صد سال پیش حرف حق میزدند. تاریخ و سرنوشت در نهایت حق را به آنها داد… اهمیت این شخصیتها به دو چیز است، یکی مستقل و خودانگیخته بودن و دیگری چراغ راه آینده بودن.
جمعیت نسوان وطنخواه در 1312 در جریان تعطیلی تشکلها به دستور دولت تعطیل شد، اما اعضای آن پرتلاش ماندند. در تصویر بالا، عکسی یادگاری از هیئت مدیرۀ جمعیت میبینید.