چهارسومهارت های زندگی

حال خوب با موسیقی کلاسیک

انتخاب و ویرایش : دکتر نغمه فرازی

برای داشتن حال خوب چه مهارت‌هایی باید داشته باشیم؟

 مهارت‌های خودآرام‌سازی، ریلکسیشن، مدیتیشن، برای این که افراد بتوانند ذهنشان را آرام نگه دارند و نگرانی‌هایی که در زندگی وجود دارد، باعث نشود که کنترل خودشان را از دست دهند، چون وقتی ما کنترل خود را از دست می‌دهیم، رفتارهایی از خود نشان می‌دهیم که منجر به تخریب بیشتری می‌شود، هزینه ی بیشتری ایجاد می کند و درنتیجه مشکلات زندگی ما بیشتر می‌شود. بسیاری اوقات همین سیکل معیوب‌هاست که یک مسأله را در زندگی ما به یک بحران تبدیل می‌کند و وقتی آن بحران به وجود آمد، ما فکر می‌کنیم در حل آن ناتوان و عاجز هستم، درحالی‌که اگر به سه قدم گذشته برگردیم، متوجه می‌شویم این مسأله آن‌قدر کوچک بوده که اگر ما کنترل خودمان را از دست نمی‌دادیم و سیکل معیوب ایجاد نمی‌شد، مشکلات تا این حد شدید نمی‌شدند.

مهارت مدیریت خشم را می‌توانیم مثال بزنیم؛ اگر شما مدیریت خشم ندارید، ممکن است یک بحث کوچک منجر به یک جدال بزرگ، نزاع فیزیکی، آسیب‌های جسمانی و گرفتاری‌های قانونی شود. وقتی چند قدم به عقب برمی‌گردیم، می‌بینیم می‌توانستیم با روش بهتری برخورد کنیم. کنترل خشم چیزی نیست که با موعظه به دست بیاید و مغز ما برای این که بتواند قسمت‌های هیجانی تحتانی خودش را که کانون ایجاد خشم و ترس هستند کنترل کند نیاز به تمرین دارد. این تمرینات از کودکستان و دبستان باید جزء سیستم آموزشی قرار بگیرند. تمریناتی که باعث می‌شود قسمت فوقانی مغز تقویت شود، عبارتند از تمرینات مدیتیشن یا مراقبه، ریلکسیشن یا خود آرام‌ سازی و یا تمرینات ریاضی بیشتر و نیز کارکردن و گوش‌ دادن به موسیقی کلاسیک، نظیر موسیقی باخ، بتهون، موتسارت که متأسفانه در کشورمان ما مردم کمتر به این نوع موسیقی گوش می دهند.

چرا اکثریت ما به موسیقی کلاسیک علاقه نداریم؟ 

زیرا متأسفانه ذائقه ی موسیقیایی ما بد تربیت شده؛ یعنی ممکن است ما به بسیاری از موسیقی‌ها علاقه داشته باشیم و به آن‌ها گوش دهیم که در اصل فالش هستند، یعنی وزن و قافیه ندارند و یا بر اساس اصول موسیقی آپولونی-فیثاغورثی اشتباه هستند. ذائقه ی موسیقیایی ما از کودکی بدون موسیقی کلاسیک تربیت شده و مثل این است که اگر به یک کودک دائماً پفک بدهند، ذائقه وی با پفک و چیپس سازگار می‌شود و مسلمأ دیگر نمی‌تواند لب به غذای سالم و کم ‌نمک بزند، بنابراین می‌گوییم ذائقه ی وی بیمار شده است. ما ذائقه ارگونومی بیمار داریم؛ یعنی تا حدی روی صندلی‌های غیراستاندارد نشسته‌ایم که به قوز کردن عادت کرده‌ایم و اگر صندلی سالم هم به ما بدهند، باز هم ما قوزدار می‌نشینیم. درمورد موسیقی هم چنین است، یعنی آن‌قدر به موسیقی های غیرکلاسیک عادت کرده‌ایم که موسیقی کلاسیک را که بسیار سالم و کامل است، درک نمی کنیم و با آن اقناع نمی‌شویم. به همین دلیل است که می‌گوییم این ماجرا باید از کودکستان و پیش‌دبستانی شروع شود. ثابت شده است که گوش‌کردن به موسیقی کلاسیک، باعث تقویت هوش ریاضی می‌شود، یعنی اگر می‌بینید برای بچه‌های مدرسه ما سخت‌ترین درس ریاضی است، به این دلیل است که با آن ‌ها موسیقی کلاسیک کار نشده است؛ اگر شما به دنیایی می‌روید که افراد در آن، بسیار از ما جلوتر هستند، بدانید که با آن ‌ها موسیقی کلاسیک کار شده و مغز آن‌ها برای توسعه و پیشرفت آماده شده است، مغز آنها با ریاضیات عجین است و ریاضیات اساس تفکّر فلسفی و تفکّر علمی است.

دکتر محمدرضا سرگلزایی – روانپزشک

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا