برای بهتر شدن زندگی و کسب و کارتان یاد بگیرید که نه بگویید
من کسی هستم که مردم را سرگرم میکند. برای من سخت است به افرادی که از من چیزی میخواهند نه بگویم، با اینکه در درون ناراضی هستم و این موضوع چندبار در زندگی مرا به دردسر انداخته است؛ بهخصوص در کسبوکارم. زمان گرانبهاست و به سرعت میگذرد و از طرفی مواردی هم که باید در زندگی یک کارآفرین اتفاق بیفتند، بگیرند کم نیستند. به مدت ۱۲ سال هیچ هدفی نداشتم. آرزو زیاد داشتم، اما هیچ هدفی برای تحقق آن نداشتم.
هر روز بیدار میشدم تا فقط بیشتر از قبل بهدست آورم. در سال ۲۰۱۱ پول کافی پسانداز کردم و به دنبال تحقق آرزویم رفتم که شروع یک کسبوکار بود. این یعنی کار بیشتری که ۶۰ تا ۸۰ ساعت از زمان مرا در هفته میگرفت. ولی نکشید که متوجه شدم یک مشکلی در فعالیتم وجود دارد. باید یاد میگرفتم «نه» بگویم تا بتوانم فعالیتهایی را که برای من مهم بودند، انجام دهم. زمانی که دیدم با نه گفتن چقدر از وقت و انرژی من آزاد شد، به بخشهای دیگر زندگی خود آن را بسط دادم. در اینجا ۶ مورد وجود دارد که به آنها «نه» گفتم. این «نه» گفتن به من کمک کرد زندگی بهتری داشته باشم و کسبوکاری را ایجاد کنم که آن را دوست داشته باشم.
۱) بار کاری افراد دیگر
زندگی برای همه ما سخت است. گاهی اوقات بهتر است بار خود را روی دوش شخص دیگری بگذارید، حتی بدون اینکه خودتان متوجه شوید. اگر سعی دارید تغییراتی در زندگی خود ایجاد کنید نوبت شماست که نه بگویید و به هیچ موضوع دیگری در زندگی خود نیاز ندارید. برای من این به معنای نادیده گرفتن بعضی افراد در رسانههای اجتماعی و کنار زدن افراد منفی در زندگی بود. به معنای خاتمه مشارکتهای کسبوکار بود که مطابق با جهت کسبوکارم نبودند.
۲) موقعیتهایی که میدانستم مرا عصبانی میکند
مواردی در زندگی وجود دارد که نمیخواهید انجام دهید. من سالها با موارد اینچنینی فقط کنار میآمدم. به میهمانیها میرفتم و با افرادی معاشرت کردم که میدانستم مرا عصبانی میکنند. تماسهایی با کارآفرینانی داشتم که فقط حرف میزدند و عمل نمیکردند. همکاریهایی با صاحبان کسبوکار داشتم که جدی نبودند. وقتی گفتم کافی است، انگار باری از دوشهایم برداشته شد. ذهن و کسبوکارم آزاد شد و این مساله کمک کرد بیشتر تمرکز کنم.
۳) کسبوکاری که واقعا از آن نفرت داشتم
به مدت ۱۲ سال یک کسبوکار خدماتی در صنعت لوازم جانبی داشتم و از آن متنفر بودم. تصور میکردم در چنین کاری گیر کردهام و اعتقاد داشتم کسی مانند من که دبیرستان را ترک کرده نمیتواند بهتر از این عمل کند. در سال ۲۰۱۱ گفتم «نه» و چهار سال سخت کار کردم تا رویای تبدیل شدنم یک به کارآفرین جهانی محقق شود. حالا کارم را دوست دارم و به نقاط مختلف جهان سفر میکنم. نه گفتن، روزهای شادتری را برای من به همراه داشت.
۴) عادتهای ناسالمی که حس خوبی میدادند
من غذا خوردن را دوست دارم. همیشه از غذاهای آماده استقبال میکردم و به غذاهای سالمتر نه میگفتم. همانطور که میدانید این موضوع باعث افزایش وزنم شد. یک زمان به خودم آمدم و دیدم ۸۷ کیلو اضافهوزن دارم! پس از آن نه گفتن به غذاهای ناسالم را شروع کردم و به ورزش روی آوردم. از ابتدای امسال تا به امروز ۵۴ کیلو وزن کم کردهام. امروز انرژی، تمرکز و اعتماد به نفس بیشتری دارم. زندگیام بهتر شده و آمادگی بهتری برای ادامه کسبوکارم پیدا کردهام. وقتی برای مشاوره در شرکتهای چند ملیتی سفر میکنم احساس خوبی دارم.
۵) روابط سمی
کنار زدن افراد منفی از زندگیام و نه گفتن به اثراتی که بر زندگیام داشتند منجر به آرامش و شادی شد. این روابط شامل روابط شخصی، دوستیها و روابط کاری میشدند. سخت بود، اما باید نه میگفتم. افراد سمی شما را از مسیر خارج میکنند و باعث میشوند از زندگی لذتی نبرید. تا جایی که میتوانید افراد منفی را از زندگی و کار کنار بزنید.
۶) در گذشته زندگی کردن
من دوران کودکی سختی داشتم. در ۱۷ سالگی به خاطر کتکهایی که میخوردم از خانه فرار کردم. وقتی بزرگ شدم اثرات بد گذشته، زندگیام را تهدید میکرد. باید همه را فراموش میکردم. باید نه میگفتم. باید میبخشیدم تا فرآیند درمان شروع میشد. نمیدانم شما با چه چیزی مواجه میشوید، اما من فقط میدانم برای درمان باید فراموش کنم. البته چون صرفا در زمان حال به چیزی نه میگویید به معنی آن نیست که همیشه باید به آن نه بگویید. زندگی فصل دارد و بعضی از فصلها شلوغتر از بقیه هستند. نکته اینجاست که مطمئن شوید کاری انجام میدهید که دوست دارید انجام دهید و این موضوع منجر به راهاندازی نوعی از کسبوکار میشود که میخواهید داشته باشید. اجازه ندهید انگیزه افراد دیگر باعث شود برای خودتان تصمیم بگیرید. این زندگی خودتان است. این کار شماست. شما باید تصمیم بگیرید. به چیزهایی که برای شما معنا ندارند نه بگویید.