“۵۰ واقعیت که جهان را باید تغییر دهند”
با ویراستاری مصطفی ملکیان
نوشتهی جسیکا ویلیامز،
ترجمهی غلامعلی کشانی
جسیکا ویلیامز، در این کتاب بر آن است که از میان صدها معضلِ جهانی، ۵۰ مورد را که بهنظرش مهمترند، برای ما در مقالههایی ۴-۵ صفحهای تشریح کند و بعضی از راههای واکنش به آنها را هم معرفی کند تا اگر بخواهیم آستینی بالا بزنیم، اقدام کنیم.
کتاب در بعضی جاها، از واقعیتهایی چنان دردناک پرده برمیدارد که باعث تاثر شدید میشود، اما در کنار همینها، به امکانِ عمل و وجود امید هم اشاره میکند. نویسنده در آخر کتاب مراکز مشخصی را برای آستینبالازنی معرفی میکند. مترجم هم در پیوست در یک فهرست بعضی از معضلاتِ دیگری را که در کتاب ناگفتهمانده اند و بعضی از راههای جهانیِ اقدام را هم مطرح میکند.
در چندین مقالهی کتاب به جلوههای مختلفِ نابرابری در جهان نگاه شده، مثلا به شکافِ امید به زندگیِ بینِ کشورهای ثروتمند و فقیر، بیشتر بودنِ یارانهی گاوهای اروپایی از خرج زندگی ۷۵ درصد آفریقاییان، درآمدِ زیرِ یک دلارِ ۲۰ درصد از جمعیتِ دنیا، وجود ۲۷ میلیون برده؛ و در مقالاتی دیگر به خشونتِ بینِ فردی و جمعی اشاره شده، که به شکلِ مشکلِ مینهای زمینی، ناپیداییِ ۴۴ میلیون زن بهخاطر سقطِ جنینِ دختر در چین، کشتهشدنِ سالانهی ۱۲۰۰۰ زنِ روسی در خشونتهای خانگی، مجازاتِ اعدام، رایج بودنِ شکنجه در ۱۵۰ کشور، ۳۰۰۰۰۰ زندانیِ وجدان و عقیده، جنگ بین یک سومِ جمعیتِ دنیا، جنگ بر سرِ منابعِ طبیعی، میلیاردها دلار هزینهی نظامیِ ارتشها خود را نشان میدهد.
در کنار این ها نویسنده به مسئلهی حقوق کودکان و زنان هم میپردازد، و بعضی از موارد تخطی از آن را در احتمالِ بیشترِ بیماری روانی در بین کودکانِ نادار، قاچاق شدن ۱۲۰هزار کودک و زن به اروپای غربی، ۳۰۰۰۰۰ کودکسرباز، ختنهشدن دومیلیون زن و دختر و غیره میبیند.
جسیکا ویلیامز نگاهی ایدئولوژیک به این واقعیات نداشته، بلکه فقط گزارشگرِ نسبتا بیطرفِ ابعاد و کیفیت مشکل بوده و در این بین، به تلاشهایی در هر یک ازین صحنهها هم اشاره میکند که برای مبارزه با مشکل انجام میگیرد. در معرفیهای او از معضلات، خواننده با یک علت روبرو نمیشود، بلکه چندین علت را در ایجاد این مشکلات دخیل میبیند. او از طرفی به رفتار کاسبکارانهی معمولِ بازار آزاد اشاره میکند و از طرفی دیگر ناکارکردی بودن دولتها را نشان میدهد.
اما از همهمهم تر، خواننده میتواند نقشِ رفتارِ خودِ مردم و فرهنگِ مردم را در ایجاد، تداوم، تشدید و برطرف کردن مشکل ببیند و حس کند. و به این ترتیب بر خلافِ روال معمولِ تلقیِ “قادرِ متعال” از دولت و حتی از بازارِ آزاد، خواننده به نتایج متفاوتی میرسد.
نویسنده در ابتدای کتاب به خوانندهاش پیشنهاد میکند که کتاب را فقط برای سرگرمشدن نخواند، بلکه مانند کنشگرانِ هر یک از چالشهای مطرح در کتاب، دست به اقدام بزند.