سرمایه گذار و کارآفرین نوپا (بخش دوم )
همانطور که گفته شد برای دسترسی بهاین سرمایهگذاران و شرکتهای سرمایهگذاری، یا باید خودتان این افراد را بشناسید یا شخصی را پیدا کنید که آنها را بشناسد و شما را به آنها معرفی کنند.
به گفته «اسکات شین»، استاد برجسته کسبوکار، بیشتر سرمایهگذاران در اوایل چرخه عمر استارتاپها بیش از اینکه پتانسیل کسبوکارتان را در نظر بگیرند، توصیه فرد معتمد خود را جدی میگیرند.
وقتی نوبت به اشتراک پول و سرمایه به میان میرسد، ارتباطات و شبکهسازی با ارزشترین مهارت شما خواهد بود. بهتر است ارتباطات مستحکمی در اکوسیستم کارآفرینی ایجاد کنید و از ان برای دسترسی به سرمایهگذاران استفاده کنید.
درست است که امروزه پیدا کردن نام و اطلاعات تماس افراد ساده تر شده است اما همچنان دسترسی به افرادی که شبکه ارتباطی و حرفهای خوبی دارند، یک مزیت رقابتی برای کارآفرینان به شمار میرود.
همین الان به مخاطبان گوشی تلفن همراه خود سر بزنید، اگر کسی را نیافتید که به شما در این مسیر کمک کند، باید در سبک کاری خود تجدیدنظر کنید.
تخصص:
یک مطالعه بانکی در سال 2009 ، به بررسی چالشهای بسیاری از کسبوکارها با حوزههای مرتبط با مسائل مالی و نقدینگی پرداخت و در این میان دو دلیل مهم شکست استارتاپها را مطرح کرد:
73 درصد از کارآفرینان اظهار داشتند که نسبت به میزان فروش، پول موردنیاز و آنچه برای موفقیت لازم دارند ، بیش از حد خوش بین بودهاند و 70 درصد از آنها اذعان داشتهاند که نتوانستهاند به درستی روندهای مالی را تشخیص دهند و از کسانی که در این زمینه متخصص هستند یاری نگرفتهاند.
به عبارت دیگر، تقریباً سه چهارم کارآفرینانی که استارتاپ شان شکست خورده است معتقدند که این امر به دلیل فقدان تخصص لازم و کافی اتفاق افتاده است.
بسیاری از کارآفرینان ایده خوبی برای یک محصول یا خدمت دارند، اما در این حوزه تخصص بی نظیری ندارند.
با این حال، هنگامیکه کارآفرینان به دنبال جذب سرمایه هستند، مجبور می شوند در مورد هر جنبه از شرکت خود استراتژیک فکر کنند.
آنها باید مفهوم استارتاپ، مشتری، فروش، بازاریابی، فرایندهای مالی، فرآیندها سازمانی و اجرا را به خوبی بررسی کنند تا از اصول آن اطمینان حاصل شود.
آنها همچنین باید مطمئن باشند کسبوکارشان پتانسیل فروش را دارند تا بتوانند جواب مثبت سرمایهگذار را از ان خود کنند.
متاسفانه پدیدهای که مرسوم است این است که کارآفرینان در جلسه با سرمایهگذار بیش از اینکه کارآفرین باشند بازرگان هستند. آنها اطلاعات خوبی در مورد بازار، مشتریان و سیستمهای تجاری خود دارند اما با کمال تعجب هیچ برنامهای برای سوداوری بلندمدت در دست ندارند و این یعنی بهاندازه کافی متخصص نیستند.
نکتهای که باید بدان توجه کنیم این است که کارآفرینان زمان، دانش و منابع محدود دارند. بنابراین، انچه برای شان حیاتی است این است که باید بدانند چه چیزی از همه مهمتر است و چگونه کار را بهتر از رقبا انجام دهند.
مشاوران و متخصصان صنعت میتوانند تخصص و دیدگاه گستردهتری در زمینه کسبوکار ارائه دهند تا کارآفرینان بتوانند روی هر آنچه که واقعاً منحصر به فرد است، تمرکز کنند.
کارآفرینانی که بهاندازه کافی باهوش هستند و از مشاوره و نصایح متخصصان صنعت و سرمایهگذاران بهرهمند می شوند، میزان موفقیت بسیار بالاتری دارند.
به عنوان مثال، میزان بقای کلی برای اکثر شرکتهای نوپا فناورانه تقریبا 20 درصد است.
با این حال، میزان بقا برای استارتاپهایی که برنامههای مربیگری ارائه شده توسط شتاب دهندهها و مراکز رشد را تکمیل میکنند به میزان 80 درصد است.
هنگامیکه کارآفرینان از یک سرمایهگذاری خارج از کسبوکارشان تامین مالی میشوند، مشاوره، تجربه و دیدگاههایی دریافت میکنند که بسیار با ارزشتر از هر یک دلار پول نقد است.
با این حال، حتی با وجود اطلاعات، دسترسی و تخصص کافی، جذب سرمایه بهاین اسانیها نیست.
تحقیقات «شیخار غوش»، مدرس ارشد دانشکده بازرگانی دانشگاه هاروارد نشان داد که 30 تا 40 درصد از سرمایهگذاری های تأمین شده توسط سرمایهگذاران ، با انحلال کلیه داراییهای آنها به پایان رسید و 25 تا 30 درصد دیگر نیز کاملاً ناکام هستند.
به گفته غوش، «اگر شکست یک استارتاپ به عنوان عدم تحقق بازده پیش بینی شده تعریف شود، 95 درصد از سرمایهگذاری شرکتهای خطرپذیر شکست خوردهاند!»
با آماری مانند این، جای تعجب نیست که تعداد معدودی از کسبوکارها بتوانند تأمین مالی شوند. یک شرکت سرمایهگذاری خطرپذیر به طور معمول پیشنهادهای تقریباً دوازده هزار شرکت را بررسی میکند، جلسات با نمایندگان پانصد نفر از این شرکتها برگزار میکنند ، با پنجاه نفر از این پانصد نفر دقیقتر صحبت میکند و سرآخر تصمیم را اعلام می کند.
تامین سرمایه آنقدرها هم آسان نیست !