چهارسو

سیروس گرجستانی هم به دیار باقی شتافت

گفت وگو با مرحوم سیروس گرجستانی:

 علی اکبر محمودزاده گرجستانی با نام هنری سیروس گرجستانی سال۱۳۲۳ در بندرانزلی متولد شد.

آغاز سال‌های دبستان او همزمان بود با مهاجرت خانواده‌اش به تهران.

 گرجستانی کودکی را در ناصر خسرو گذراند و در تهران رشد کرد. اما همیشه دلش هوای شمال داشت و حتی گفته بود اگر بازیگر نبودن قطعاً در شمال زندگی می‌کردم.

او کار خود را از تئاتر آغاز کرد و سپس به تهران آمد تا تجربه‌ای جدید در عرصه سینما و تلویزیون به دست آورد.

 گرجستانی فعالیت در تئاتر را در سال ۱۳۴۹ و فعالیت در تلویزیون را در سال ۱۳۵۶ شروع کرد و پس از آن به استخدام وزارت فرهنگ و هنر سابق و ارشاد کنونی درآمد.

آغاز فعالیت‌های سینمایی او با فیلم “فریاد مجاهد” در سال ۱۳۵۸ اتفاق افتاد، او در این فیلم به عنوان بازیگر ایفا نقش کرد.

سیروس گرجستانی ۲۵ ساله بود که به سال ۱۳۴۸ وارد اداره تئاتر شد و سپس نخستین تئاترش را در (سنگلج) بازی کرد.

 در آن زمان هنرمندان بزرگی چون عزت‌الله انتظامی و محمدعلی کشاورز نیز در این اداره رفت و آمد داشتند و بارها گرجستانی از خاطرات مشترکشان با هم گفته بود.

 گرجستانی پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ در سینما فعال شد. او در سال ۱۳۵۸ در فیلم “چوپانان کویر” به کارگردانی حسین محجوب ایفا نقش کرد. با تمام آثار سینمایی شاید سیروس گرجستانی را به خاطر بازی در سریال‌ها بشناسیم.

 او در تلویزیون با رضا عطاران و “متهم گریخت”  حسابی محبوب شد.

او از نوروز ۱۳۶۳ که با مخمصه به خانه‌های مردم رفت در دل آن‌ها ماند تا همین امروز و با سریال شاهرگ همچنان در قلب مردم مانده است.

متهم گریخت، صاحب دلان، مأمور بدرقه، شاهگوش، دندون طلا، درخت دوستی، هشت بهشت، امام علی، همسران، هتل، و… هستند.

 سیروس گرجستانی ۱۱ تیرماه به دلیل عارضه قلبی در بیمارستان شهید لواسانی تهران بستری شد و صبح دیروز به دلیل سکته قلبی از دنیا رفت.

این گفت وگو یادآوراین هنرمند از دست رفته است که در ادامه می خوانید.

آغاز كار هنرى سيروس گرجستانى با كشف علاقه اش به بازيگرى بود يا استعدادى كه شناسايى شد و رشد پيدا كرد و…؟

به نظر من، استعداد از علاقه آغاز مى شود و اين علاقه انسان را به سمت كشف آن سوق مى دهد و در حركت مداوم و مستمر است كه اين استعداد رشد و شكوفايى پيدا مى كند.

آغاز اين حركت چه زمانى بود؟

حدود سال هاى ۴۸-۴۷ بود پس از گرفتن ديپلم. روزى به دعوت هنرمند فقيد مرحوم «هادى اسلامى» به اداره تئاتر رفتم. من عاشق فيلم ديدن و سينما رفتن بودم و در واقع با تئاتر، بيگانه. در اداره تئاتر با ديدن كار هنرمندان و بازيگرانى كه با شور و هيجان كار مى كردند به تئاتر علاقه مند شدم. بسيارى از هنرمندان محبوب و موفق حال حاضر آنجا بودند، نظير آقاى زنجانپور و آقاى شكيبايى و… خلاصه قرار شد كه من هم يك نقش كوچك و آب حوضى در نمايشنامه اى كه خود هادى اسلامى نوشته بود، بازى كنم. نتيجه كار خوب بود و تشويق دوستان را درپى داشت و من نيز پى بردم كه خميره اين كار را در وجودم دارم. به مرور زمان اين حس كوچك را تقويت كردم و آن را از درونم بيرون كشيدم. الان هم كه با شما صحبت مى كنم، مى دانم كه خيلى خلاقيت ها در من هست كه هنوز از آنها استفاده نكرده ام. شايد روزى كارگردانى پيدا شود و اين نكته ها را ببيند و از من بخواهد كه انجامشان دهم.

 آقای گرجستانی چقدر شخصيت ها را از زندگى واقعى وام مى گيريد. از شخصيت خودتان هم حركتى يا تكيه كلامى وارد نقش مى كنيد؟

بله. بسيار پيش آمده.

آيا به تماشاى كارهاى خودتان هم مى نشينيد؟

بله، صددرصد. البته تا جايى كه وقت كارى ام به من اجازه دهد.

به نظر مى آيد كه جلوى دوربين، بيش از حد راحت هستيد. اصلاً آيا دوربين را حس مى كنيد؟ مثلاً در همين سريال متهم گريخت، ديده مى شود كه لحظه هايى پشت به دوربين داريد.

من بازى خودم را مى كنم. دوربين را هم، همانند چشم تماشاگر مى دانم. اما درست مى گوييد. من در همين سريال، بارها اعتراض كردم كه مثلاً چرا از گردن و كتف من مى گيريد؟! بعد مى گفتند كه خب خودت برگشتى. من هم مى گفتم: من دارم زندگيمو مى كنم!

دليل راحت بودن من همان كشف استعداد و خلاقيتم است كه گفتم. يعنى دوربين را حس نمى كنم. من براى دوربين بازى نمى كنم، بلكه براى خودم زندگى مى كنم. يعنى بازى مى كنم و غرق آن هستم.

تجربه كار با رضا عطاران چگونه بود؟

آه… عطاران بچه باهوشى است و بسيار هم علاقه مند. اما بايد سعى كند كه از اين پس بازيگر غير حرفه اى را كنار بازيگر حرفه اى قرار ندهد. زيرا كه اين كلنجار با آماتور باعث خستگى من بازيگر مى شود.

و شايد هم بيش از حد به چشم آمدن اغراق بازى شما در اين سريال مديون همين مورد باشد. نظر شما چيست؟

بله. همين طور است. ببينيد بحث بده بستان و انرژى است. بايد از بازيگر و همبازى روبه رويم انرژى بگيريم و در يك كنش متقابل كار كنيم.

از بين بازيگران مطرح جهان، بازى چه كسانى را مى پسنديد؟

بازى جك نيكلسون را خيلى دوست دارم و آنتونى هاپكينز برايم يك استاد است. به هر حال نوعى درس است.

شاه نقش سیروس گرجستانی در این سال‌ها مربوط به سریال شهریار است درسته؟

بله من را برای این نقش انتخاب کردند و اولین گزینه بودم. من هم چون این نقش برایم جذابیت داشت، آن را انتخاب کردم. شعرهای استاد را حفظ کردم. روی شخصیت او مطالعه داشتم و در کل سعی کردم به انحای مختلف او را بشناسم.

شهریار یکی از بزرگترین شعرای ایران است و به همین دلیل شخصیتش برای من جذاب بود. هر چه بیشتر درباره او مطالعه می‌کردم، بیشتر به او جذب می‌شدم. کارگردان هم کاست‌هایی به من راجع به استاد داد که آن‌ها را گوش کردم. جالب اینکه وقتی درباره استاد شهریار مطالعه کردم متوجه شدم که او شباهت عجیبی به لحاظ فیزیکی، راه رفتن، نوع نگاه و گویش با پدر من دارد. اینگونه بود که بیشتر از قبل مجذوبش شدم. با ایفای نقش شهریار، گویی نقش پدر خودم را بازی کردم. من از تهران برای بازی در نقش شهریار به تبریز رفته بودم و برخی از بازیگران هم آذری بودند. وقتی با الهام از پدرم یکسری کارها را انجام می‌دادم، برای آن‌ها عجیب بود و می‌گفتند که شهریار هم دقیقاً همین کارها را انجام می‌داد.”

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا