چک لیست داستان سرایی: چگونه متوجه شویم که داستان خوبی برای مخاطبان خود داریم؟
ما در شرکت خود داستان های زیادی را تجربه می کنیم. برخی از این داستان ها شگفت انگیز هستند، برخی خوب اند و بیشترشان وحشتناک اند. این ها ممکن است با عجله نوشته شوند یا اینکه بدون توجه به چیزی که برای مخاطب خوب است به قلم ویراستار یا نویسنده به رشته تحریر درآیند. برخی از تولیدکنندگان محتوا به خوبی می دانند که در ذهن ویراستار چه اتفاقاتی روی می دهد. به همین خاطر، چنین چک لیستی می تواند برای همه افرادی که در حوزه تولید محتوا هستند مفید باشد.
ایده مناسب، اجتناب و دوری از اشتباهات رایجی است که به هنگام ایجاد محتوا برای دیگران، رخ می دهد. این چک لیست به صورت جریان کاری طراحی شده است و تلاش می کند فرایند کاملی از وظایف و کارهایی که یک ویراستار انجام می دهد را به تصویر بکشد. با این وجود بهتر است بدانید که برخی از مراحل بیان شده به صورت ناخودآگاه رخ می دهد. افراد کمی را می توان پیدا کرد که تمامی این گزینه ها را مرحله به مرحله طی کنند. با اینحال ما تلاش می کنیم در این مقاله یک فرایند کامل را توضیح دهیم و به بیان جزییات آن بپردازیم.
( اگر ویراستار هستید و کارهای متفاوتی نسبت به کارهای بیان شده در این لیست انجام می دهید حتما نظر خود را در بخش نظرات با ما در میان بگذارید)
تمایل و علاقه شخصی در مورد موضوع مدنظر:
شکی نیست که ما همیشه داستان ها را بر اساس ترجیحات و اولویت های شخصی خود بررسی می کنیم. اگر داستانی بر اساس علایق ما نوشته شده باشد، توجه بیشتری به آن می کنیم. اینکه ما موضوعی را دوست داریم به این معنی نیست که حتما مطلبی برایش منتشر خواهیم کرد. حتی در صورت وجود علاقه و تمایل به یک موضوع باز هم نوشتن یک داستان خوب برای آن نیازمند طی مراحل متعددی است.
تازه بودن محتوا:
حتی اگر محتوا را دوست داشته باشیم و به آن علاقه نشان دهیم اگر داستان مشابهی را چند وقت پیش منتشر کرده باشیم، ممکن است از نوشتن مطلب جدید برای این موضوع صرف نظر کنیم.حداقل برای یک بازه زمانی خاص تلاش می کنیم از یک موضوع مشابه برای نوشتن داستان استفاده نکنیم. فاصله دادن بین داستان های مشابه، از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است . اگر محتوای شما تازه، مرتبط و گرایشی است، می توان نگاه عمیق تری به آن ایجاد کرد. ویراستاران خوب، قبل از هر چیزی به مخاطبان خود می اندیشند. حتی اگر از لحاظ شخصی این موضوع را دوست نداشته باشند.
اصالت داستان:
اگر ما محتوایی را دوست داشته باشیم، این محتوا تازه باشد، قبل از ادامه کار قطعا بر روی اصالت آن تمرکز خواهیم کرد. ویراستار مطالب زیادی را مطالعه می کند. کار ویراستار این است که بداند چه اتفاقاتی در پیرامونش رخ می دهد. شغل این افراد تسلط پیدا کردن بر روی فضای کاریشان است. این موضوع بدین معنی است که آن ها مواد مشابه زیادی را در اطراف خود می بینند اما معتقدند داستان های خوب، داستان های اصیل و با کیفیتی هستند. این موضوع از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است زیرا اصیل بودن داستان باعث تمایز آن از سایر داستان های منتشر شده می شود. ویراستار شما باید بتواند داستان اصیل و جذابی برای برند تولید کند هر چند رسیدن به چنین هدفی اصلا اسان نیست. چیزی که برای شما اصیل به نظر می رسد ممکن است برای افراد دیگری که در هفته، صدها پست جذاب را مطالعه می کنند اصیل و جذاب نباشد.
زوایای داستان:
داستان را می توان به دو گروه بزرگ تقسیم کرد. داستان هایی در مورد محصولات اصیل و عالی و داستان هایی در مورد افرادی که به این محصولات دست پیدا می کنند. جایگردهای زیادی برای این موضوع در دسترس افراد قرار دارد اما تا حدودی می توان آن را به محصول یا مخاطب مرتبط کرد. کاری که ویراستار در این شرایط انجام می دهد به دستورالعمل های سردبیر بستگی خواهد داشت. برخی از برندها تنها بر روی داستان هایی تمرکز می کنند که جوانب مختلف محصول را به تصویر می کشد. در مقابل، برخی از برندها بر روی افراد تمرکز می کنند. اجازه دهید افراد بنیان گذار داستان شما باشند و بر اساس داستان تولید شده به محصول دست پیدا کنند. با اینحال استفاده ترکیبی از دو گزینه مطرح شده، امکان پذیر است. قبل از هر کاری اطمینان حاصل کنید که زاویه و تمرکز اصلی برند را می دانید. به عنوان مثال خط تحریریه سایت Tech.eu در مورد وضعیت بازار و صنایع اروپایی هاست.
همیشه استثناهایی وجود دارد:
هیچ استراتژی تولید محتوایی بدون استثنا نخواهد بود. تنها به این خاطر که ویراستار موضوع خاصی را پوشش نمی دهد نمی توان به این نتیجه رسید که این موضوع هیچ اینده ای ندارد. ممکن است در آینده شرایط غیر عادی پیش بیاید که نوشتن داستان در این مورد را ارزشمند سازد. استثناها یک قانون رایج و کلی نیستند اما بهتر است این موارد را هم مدنظر داشته باشید.
داستان های مرتبط با محصول:
این نوع داستان ها به خوبی در فضای منتشر شده می درخشند زیرا اصالت یک محصول یا خدمات را به تصویر می کشند. در چنین داستان هایی، فاکتور شگفتی، خودِ محصول خواهد بود. یک نمونه خوب از چنین داستان هایی، شرکت های جمع سپاری همچون Pebble است. این داستان ها کارکرد خوبی دارند زیرا محصولات برای مخاطبان نیز مهم هستند و این مخاطبان به محصولات مدنظر علاقه نشان می دهند. چنین مخاطبی اطلاعات و خدمات کافی دریافت نکرده است و در چنین شرایطی تلاش می کند به هر کس یا هر چیزی که نیازهایش را برآورده می سازد پناه ببرد. نوشتن این نوع داستان نیازمند اصالت خاصی است. اگر محصول شما مشابه محصول یک شرکت شناخته شده باشد، نوشتن داستان در مورد آن، زیاد موثر نخواهد بود. در این شرایط، داستان تولید شده ممکن است تاثیری بر روی بازار نداشته باشد و بر روی رسانه ها هم اثری نگذارد. اگر می خواهید داستان مرتبط با محصولات خود را بنویسید، موارد زیر را مدنظر داشته باشید:
-
محصول شما باید بتواند مشکلی که افراد قرار گرفته در مخاطبان هدف با آن دست و پنجه نرم می کنند را برطرف نماید.
-
مخاطب احتمالی این محصول، باید با مخاطب ناشر همگام و همتراز باشد. اگر محصول شما برای معماران مفید است اما مخاطبی که مدنظر دارید جزو ریاضیدانان است، انتشار چنین داستانی هیچ سودی برای شما و مخاطب هدفتان نخواهد داشت.
-
محصول باید منحصر به فرد باشد: اگر محصول یا جایگزین دیگری در بازار وجود دارد که می تواند مشکل مخاطب شما را به شیوه دیگری برطرف کند، نوشتن داستان در این مورد اصلا جذاب نخواهد بود. بر روی منحصر به فرد بودن محصول خود تمرکز کنید.
-
· در برخی از شرایط، با اینکه خودِ محصول مشکل مخاطب را حل نمی کند ممکن است خاطرات خوبی برای افراد رقم بزند. کار کردن بر روی محصولات نوستالژی در برخی از شرایط برای نوشتن داستان های مرتبط با محصول بسیار مفید خواهد بود.
-
داستان سرایی افراد:
نوع دیگری از داستان سرایی زمانی اتفاق می افتد که عنصر انسانی وارد صحنه می شود. محصول یا خدمات، بخش حمایتی برای این داستان خواهند بود. در این شرایط چیزی که مخاطب را به خود جلب می کند، عنصر انسانی پشت داستان است. ممکن است این داستان در مورد بنیانگذار شرکت، در مورد مشتری یا کارمند باشد. چنین داستانی باید به همراه نام و نام خانوادگی فردی که در این محتوا حضور دارد نوشته شود.
به خاطر داشته باشید که داستان تولید شده باید ریشه در واقعیت داشته باشد یا بتواند واقعیتی را بیان کند. اگر اینکار به درستی انجام شود می تواند در عرض چند ساعت به یک داستان ویروسی تبدیل گردد. قدرت چنین داستان هایی بر عنصر انسانی تکیه دارد. افراد از داستان ها به عنوان راهی برای ترسیم هویت خود استفاده می کنند.
اگر مخاطبان بتوانند با داستان و شخصیت آن همزاد پنداری کنند، عاشق آن می شوند. باز هم باید به خاطر داشته باشید که اصالت در این داستان یک فاکتور کلیدی محسوب می شود و می تواند جذابیت خاصی به آن ببخشد. داستان های شخصی که هر جایی یافت می شوند معمولا کارساز و موثر نخواهند بود. برای اینکه داستان مرتبط با افراد، موفقیت آمیز باشد باید عناصر و مواد تشکیل دهنده متعددی را در خود بگنجاند. نبود این عناصر می تواند به شکست داستان منجر شود. هر چند حضور چنین مواردی هم ممکن است تضمین کننده موفقیت نباشد.
نزاع بین قهرمانان:
داستان های خوب دارای سطوح عظیمی از نزاع و درگیری هستند. نزاع و درگیری را به عنوان سنجشی برای احساسات افراد در داستان در نظر بگیرید. برخی از این سطوح را می توان به شیوه های مختلفی به دست آورد اما رایج ترین شیوه با تهدید کردن زندگی انسان هاست. هر داستانی که بر روی موقعیت مرگ و زندگی کار می کند می تواند نزاع و تضاد زیادی را به دست آورد. مطمئن شوید که سطوح تضاد را در بخش های مختلف داستان خود تجزیه و تحلیل کرده اید. بهترین روش برای تایید این موضوع، ارسال پیش نویسی از داستان به یک متخصص حرفه ای است. اگر این داستان باعث شگفتی و تعجب افراد شد می توانید مطمئن شوید که راه را درست رفته اید در غیر اینصورت بهتر است در بخش های مختلف آن تجدید نظر کنید.
اخلاق در داستان:
داستان های شخصی خوب به خاطر وجود یک دلیل مناسب نوشته می شوند. آن ها همیشه یک پیام اخلاقی یا کلیدی در خود دارند. محصول یا خدمات شما باید بتواند به گونه ای با داستان شخصی ارتباط برقرار کند. اگر پیام کلیدی در داستان وجود نداشته باشد قطعا با شکست مواجه خواهد شد.
به خاطر داشته باشید که داستان ها در مورد شما نیستند. آن ها در مورد مخاطبان شما هستند. دوست دارید به کمک این داستان چه چیزی به مخاطب خود بگویید؟ اگر پیام قانع کننده ای در داستان شما وجود نداشته باشد، منتشر نخواهد شد.
ویراستاران خوب همیشه به فکر مخاطبان خود هستند. آن ها به این موضوع فکر می کنند که آیا داستان منتشر شده برای مخاطب جذاب و مفید خواهد بود؟ می تواند آن ها را در مورد موضوع مفیدی آگاه سازد یا باعث تغییرشان شود؟ اگر شما جای مخاطب بودید و داستان برای شما نوشته نشده بود، به آن اهمیت می دادید؟ اگر پاسخ شما به این سوال منفی است پس داستان خود را کنار بگذارید.
طنین داستان:
کاراکترهای داستان باید برای مخاطب هدف جذاب باشد و فرد بتواند با آن همزاد پنداری کند. اگر فردی که در داستان به بیان ویژگی هایش پرداخته اید از فرد واقعی دور است، مخاطب خواندن داستان را متوقف خواهد کرد. اگر فردی که در داستان بیان شده به مخاطب شبیه باشد ، با او همزادپنداری می کند و به مطالعه باقی ِ داستان می پردازد. مخاطب به دنبال داستانی است که بتواند نظرات و عقایدش را در مورد مشکلات تایید کند. در خیلی از موارد پیش آمده است که داستان را تنها به خاطر پایانی که با آن موافق هستید، دوست داشته باشید.
نتیجه گیری:
یک داستان خوب منحصر به فرد، به موقع و معتبر است و می تواند احساسات مخاطب را تحریک کند. اگرچه زوایا و موضوعات زیادی برای نوشتن یک داستان عالی وجود دارد که در این مقاله آن ها را پوشش ندادیم اما همین چک لیست برای بیشتر افراد مفید خواهد بود. هدف ما از نوشتن این مقاله کمک به تولیدکنندگان محتوا بود تا بتوانند ساختار درستی از داستان را درک کنند و چک لیست سریعی را برای دنبال کردن مراحل موجود ایجاد نمایند.
منبع : medium