انتخاب سردبیر

ایرادی ندارد ایده‌ها اصیل نباشند!

 

تقلید ممکن است به عنوان صادقانه‌ترین شکل تملق نادیده گرفته شود، اما متهم شدن به سرقت ادبی می‌تواند یک تجربه تلخ هم برای تقلیدگر باشد و هم کسی که از او تقلید شده است.

متیو سید، روزنامه‌نگار و نویسنده، تجربه دست اولی از این مسئله به دست آورد وقتی که فهمید فصل‌های آغازین کتاب او حاوی “شباهتی مضحک” با یک مقاله از ایان لزلی، نویسنده بریتانیایی، در مجله نیواستیتسمن است.

با اینکه نادرستی اتهام‌های مبنی بر سرقت ادبی اثبات شد، اما متیو واقعا گیج و سردرگم باقی ماند.

او در یک برنامه رادیویی به این موضوع پرداخته است که آیا ما واقعا محکوم به عدم اصالت هستیم؟

در اینجا خلاصه‌ای از این برنامه را می‌خوانیم که توضیح می‌دهد چرا دستیابی به ایده‌های تازه دشوار است و ما چه می‌توانیم انجام دهیم تا دوباره اصالت ایده‌های خود را زنده کنیم.

آیا این پایان دنیاست؟
در تابستان ۱۹۹۸، دو فیلم برای تسخیر گیشه‌ها در آن فصل رقابت می‌کردند: آرماگدون و تاثیر عمیق.
یکی داستان تلاش برای نجات دنیا از سیارکی است که قرار است به زمین برخورد کند، و دیگری تلاش برای جلوگیری از نابودی بشر بر اثر برخورد یک ستاره دنباله‌دار به زمین است.

اگرچه شایعاتی مبنی بر سرقت ادبی وجود داشت، اما چیزی ثابت نشد.

پس چطور دو فیلم پرفروش که موضوع آنها به طور حیرت‌انگیزی مشابه بود، با اختلاف چند هفته از یکدیگر صفحه نقره‌ای سینماها را تسخیر کردند؟

بیش از آنکه مسئله به سرقت ادبی مربوط باشد، انبوه فیلم‌های با موضوع سیارک‌ها در دهه ۱۹۹۰ میلادی در آمریکا، بازتابی از روحیه جامعه این کشور است.

چرا عدم اصالت ایده‌ها اینقدر حس بدی دارد؟
متیو سید می‌گوید که وقتی فهمید مطالعه‌های موردی که در کتابش استفاده کرده با مقاله ایان لزلی همپوشانی دارد “به طور جسمی حالش بد شد.”

اما اگر آفرینش ایده‌های یکسان به طور همزمان، بخشی از وضعیت انسانی ما باشد، پس چرا درباره آن احساس بدی داریم؟

پرفسور نیک گروم، از دانشگاه ماکائو، توضیح می‌دهد که وسواس ما در مورد اصالت ایده‌ها به عصر رمانتیسم بازمی‌گردد.

پیش از آن نویسنده‌ها “تلاش می‌کردند که با تقلید از نویسندگان کهن، به سبک هومر یا ویرژیل بنویسند. آنها همچنین از نویسندگانی مانند شکسپیر یا میلتون تقلید می‌کردند.”
اما وقتی غلبه حزب سیاسی ویگ (به عنوان منشا لیبرال‌های امروزی در بریتانیا) افزایش یافت، ارزش‌های آن‌ نیز رواج یافت که پیشرفت و نوآوری در زمره آن ارزش‌ها بود.
ادوارد یانگ، شاعر و منتقد ادبی،‌ در نیمه قرن ۱۸ میلادی کتابی با عنوان “حدس‌هایی در باب اثر ادبی اصیل” منتشر کرد که استدلال می‌کرد ارزش تجاری ادبیات، ریشه در اصالت آن دارد.

پرفسور گروم توضیح می‌دهد که “این از نظر فرهنگی توجیه‌پذیر است و منجر به تمایزی بسیار چشمگیر می‌شود میان آنچه که اصیل و خلاقانه و در نتیجه خوب است، و آنچه که سرقت ادبی و دزدی است و بنابراین بد است.”

به این ترتیب شیفتگی ما با اصیل (خوب و ارزشمند) بودن ایده به جای تقلیدی بودن (بد) آن آغاز شد.

اصل روح پلاستیکی
آلبوم روح پلاستیکی گروه بیتلز، مثالی اساسی از آن است که چطور تحت تاثیر چیزی بودن لزوما مانع اصالت ایده نیست.

ایان لزلی پس از همپوشانی تصادفی بین مقاله خودش و کتاب متیو سید، در مورد مفهوم اصالت ایده مشکوک شد. با این حال، ایان این موضوع را در زندگی حرفه‌ای خود بازنگری کرده است که اصالت ایده چه معنایی دارد.

او می‌گوید ممکن است او درباره موضوعاتی که دیگران قبلا کاوش کرده‌اند نوشته باشد، ولی نگاه منحصر به فرد او بر آن موضوعات، چیزی است که باعث می‌شود آن ایده‌ها حس تازه و منحصر به فردی داشته باشند.

او این مسئله را اصل روح پلاستیکی می‌نامد، که به خاطر آلبوم گروه بیتلز با همین عنوان چنین نامیده شده است.
گروه بیتلز آلبوم روح پلاستیکی را پس از غرق کردن خود در موسیقی موتاون تولید کردند. (موتاون سبکی از موسیقی ریتم اند بلوز است که نام آن از یک کمپانی ضبط آثار موسیقی در دیترویت آمریکا آمده است) در حالی که نتیجه این کار تحت تاثیر موسیقی موتاون بود، صدای آن بدون شک هنوز صدای گروه بیتلز است.

بنابراین لازم نیست که افکار شما کاملا پیشگامانه باشند، در واقع قطعا اینطور نخواهد بود.
با این حال اگر دو نفر ایده یکسانی را از طریق لنزهای مختلف ببینند، هر کدام از آنها برداشت منحصر به فردی از آن ایده خواهند داشت و آن تفاوت‌ها ارزشی است که هر کدام از آنها به آن ایده مشترک اضافه خواهند کرد.
همان طور که ایان می‌گوید “شما باید دامنه تاثیرات خود را تا آنجا که ممکن است گسترده و به عبارتی اصیل کنید. این همان چیزی است که می‌توانید به آن اصالت دهید. شما تنها کسی هستید که این گستردگی، تنوع، عمق و پیچیدگی تاثیرات را دارید”.

بی بی سی

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا