بازاریابیچهارسو

آیا می‌توان به لیبرا اعتماد کرد؟

علی باقرزاده

«مشکل ریشه ای ارز متعارف، اعتمادی است که برای کار کردن نیاز دارد، یک بانک مرکزی مورد اعتماد باید وجود داشته باشد که از ارزش ارز نکاهد».

این جمله ای بود که «ساتوشی ناکاموتو» خالق بیت کوین در اولین رونمایی رسمی از سیستم رمزارز خود گفته بود. «اعتماد» اما مختص به ارز متعارف نیست و برای ارزهای مجازی هم از همان ابتدای تولدشان به گونه ای دیگر مطرح بوده. اما آیا فیسبوک با پیشینه و شرایط خاصش می تواند در راه اندازی رمزارز متمرکز لیبرا اعتماد عمومی را جلب کند؟
لیبرا چیست؟

لیبرا ارز مجازی فیسبوک است که توسط یک اتحادیه مدیریت می شود. وجود اتحادیه به این معنی است که این ارز مجازی بر خلاف بیت کوین، یک ارز متمرکز به حساب می آید و به همین دلیل انتظار می رود از نوسانات شدید در امان باشد. در حال حاضر اتحادیه، 28 عضو از جمله مسترکارت، پی پال، ویزا، Ebay، اسپاتیفای، اوبر، لیف، ودافون و البته خود فیسبوک دارد اما در آینده قرار است تعداد اعضا به 100 برسد. از اهداف گروه، پشتیبانی از رمزارز لیبرا از طریق دارایی های واقعی است. هدف اصلی لیبرا هم ارائه سرویس مالی از طریق پلتفرم های متنوع فیسبوک و البته کیف پول دیجیتال کالیبرا است.

از دید فنی این ارز دیجیتال شباهت های فراوانی با بیت کوین و اتریوم دارد: همان خصوصیات ناشناس ماندن و همان پشتیبانی از قراردادهای هوشمند و اپلیکیشن های مستقل. از نظر تئوری هم گستردگی بیشتر و سرعت بالاتری دارد. موفقیت لیبرا اما می تواند به معنی پایانی بر رمزارز غیر متمرکز باشد؛ چرا که سرگذشت تقریباً تمامی رمزارزها با واژه تمرکز زدایی گره خورده است.

چرا نمی توان لیبرا را مستقل دانست؟

لیبرا بر تمرکز زدایی تأکید می کند اما همچنان در اصل یک پروژه فیسبوک به حساب می آید؛ چرا که کارمندان فیسبوک سیستم بلاکچِین آن را طراحی کرده و از تعدادی شرکا برای مدیریت آن دعوت کرده اند. علاوه بر این کیف پول، پلتفرم رمزارز فیسبوک با اپلیکیشن های این شبکه اجتماعی از جمله مسنجر و واتس اپ ادغام می شود. تمامی این ها به این معنی است که محصولات فیسبوک اولین راه برای تجربه لیبرا توسط مردم خواهد بود و به عبارتی جدایی لیبرا از فیسبوک انکار ناپذیر است.

اما هر فردی که از لیبرا استفاده می کند باید با مسائل دیگری هم کنار بیاید. رسوایی کمبریج آنالیتیکا نشان داد که چگونه در گذشته فیسبوک می تواند در سوء استفاده از اطلاعات کاربران سهیم باشد. از آنجایی که اساساً استفاده از رمزارز لیبرا به معنی اعتماد به فیسبوک است با استفاده از آن ناچارید به فیسبوک اعتماد داشته باشید.

لیبرا با اینکه از بسیاری جهات مشابه بیت کوین است اما تفاوت هایی اساسی دارد. بر خلاف بیت کوین که امکان ارزکاوی آن برای همه وجود دارد، تنها شرکت های عضو در اتحادیه اجازه به دست آوردن آن را دارند. این موضوع یک امتیاز ضروری برای ثبات لیبرا است و همچنین ارز دیجیتال فیسبوک را از مشکلات تأخیر در معامله که بیت کوین درگیر آنهاست رها می کند. اما از سوی دیگر اتحادیه لیبرا را بدل به یک بانک مرکزی می کند که می تواند به طور فعال مدیریت ارز برای حفظ ثبات را به دست بگیرید.

این موضوع به عنوان یک کسب و کار بلاکچین منطقی به نظر می رسد. در واقع شما نیاز به یک بلاکچین دارید که بتوانید با تکیه بر آن تراکنش ها را به سرعت انجام دهید و پس از خرید هم قیمت ها کاهش نیابد.

مشکل لیبرا چیست؟

با وجود تمامی این مزایا اما در مورد اعتماد به این سیستم سوالی مطرح می شود. تصور کنید که اگر به پشتوانه ارز کشور اعتماد نکنید چطور می توانید به کارت های اعتباری صادر شده از سوی بانک ها اعتماد داشته باشید؟ همین موضوع در مورد فیسبوک هم صدق می کند. به عبارتی اگر به فیسبوک و سیستم مدیریت لیبرا اعتماد نداشته باشید پس نمی توانید از این ارز دیجیتال هم با خیال راحت استفاده کنید.
البته لیبرا در آینده قرار است تعداد اعضای خود را افزایش دهد و بعد از 5 سال و زمانی که احتمالاً مشکلات مرتبط با مقیاس پذیری اش حل شد از حالت دسترسی محدود اعضای اتحادیه در آید. اما مشکل این جا است که تاکنون هیچ فناوری بلاکچینی نبوده که از حالت دسترسی با اجازه های محدود به حالت بدون نیاز به اجازه خاص تغییر کند. این موضوع ممکن است نیاز به هموار کردن مسیر از موانع سیاسی متعددی داشته باشد. یکی از این موانع احتمالاً شرکت های حاضر در اتحادیه خواهند بود که تمایل دارند همچنان موقعیت ممتاز خود در این سیستم را حفظ کنند.

بدترین و بهترین سرنوشت لیبرا

در بهترین حالت در این دوره 5 ساله مشکلات حل خواهد شد و لیبرا گذار از حالت محدود اولیه به دسترسی عمومی تر را طی می کند. اما در حالت بدبینانه ممکن است این گونه تصور شود که یک بلاکچین با مدیریت متمرکز قابل اعتماد نخواهد بود. در این صورت احتمالاً تیم لیبرا وعده می دهد که این مشکلات موقتی است و برای حل آن در آینده تلاش خواهند کرد. در این شرایط احتمالاً عده ای که نگرانی هایی در مورد فیسبوک دارند (تقریباً همه) لیبرا را به عنوان یک تهدید بالقوه برای سیستم مالی در نظر می گیرند.

همین حالا هم انتقادها در مورد لیبرا کم نیست و نهادهای قانون گذاری متعددی خواهان توقف ارز دیجیتال فیسبوک یا ارائه توضیحات بیشتر در مورد این پلتفرم شده اند. برخی منتقدان هم دیدهای متفاوتی به این موضوع دارند. «مت استولر»، از موسسه اوپن مارکت، لیبرا را یک صندوق بین المللی پول خصوصی توصیف می کند که توسط تعدادی علاقه مند به تکنولوژی اداره می شود.

«سوزان فولر» که در زمینه مبارزه با تهدید آزار جنسی مرتبط با اوبر و برخی شرکت های سیلیکون ولی فعال است موضوع را با لحن کنایه آمیزی از دید فیسبوک این گونه تشریح می کند: «ما یکی از بزرگترین پلتفرم هایی هستیم که در آن آسیب رساندن، ایجاد بیماری و اطلاعات غلط در مورد پایان زندگی پخش می شود؛ حالا یک ارز جهانی [برایتان] داریم!». از سوی دیگر قانون گذاران اروپا هم در تلاش برای کنترل ارز جدید هستند و آن را به عنوان تهدیدی برای حق حاکمیت ملی کشورها قلمداد می کنند.

سخن پایانی

چندین شرکت در کنترل رمزارز فیسبوک دخیل هستند. اما نمی توان نقش فیسبوک در طراحی چنین سیستمی را نادیده گرفت. اگر برای دسته بندی و مدیریت خبرها به فیسبوک اعتماد ندارید پس نمی توانید به سیستم مالی که این شرکت می سازد اعتماد کنید.

مهم تر از همه اینکه لیبرا بیش از اینکه مشابه با ارزهای دیجیتال غیر متمرکز دیگر در تلاش برای فاصله گرفتن از ارزهای بدون پشتوانه باشد می کوشد قدرت بیشتری را برای فیسبوک فراهم کند.

ورود به کسب و کار بانک مرکزی می تواند برای شرکت ها یک فرصت عالی باشد. گواه این موضوع هم افزایش ارزش سهام بسیاری از شرکت ها در زمان معرفی ارز دیجیتال فیسبوک بود. اما هیجان زده بودن افراد عادی برای رمزارز لیبرا هنوز توجیه منطقی ندارد.

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا