کنشگران خاموش

پزشک قربانی

پدر روح‌الله سپیر از زرگرهای بنام بازار تهران و مادرش از فرهیختگان بود.

او  پس از گذراندن دبستان و بخشی از دبیرستان به کالج آمریکایی‌ها رفت و در سال‌های آخر دبیرستان، انگلیسی و علوم طبیعی درس می‌داد.

۲۸ ساله بود که از نخستین فارغ‌التحصیلان دانشکده پزشکی دانشگاه تهران به شمار آمد و با اینکه از سوی بسیاری به عنوان یهودی و کارآموز بخش زنان و زایمان آزار می‌دید همواره به فکر بهبودی بهداشت همگانی بود.

۳۰ ساله بود که در گرماگرم اشغال ایران توسط متفقین، رسما کار پزشکی را در محله یهودی‌نشین عولادجان تهران آغاز کرد.

آلودگی بسیار در آن محله طاعون، وبا، بیماری‌های مقاربتی و تیفوئید را همه‌گیر کرده بود و ورود آوارگان یهودیان لهستانی که تیفوس را به ایران آورده بودند هم به این مشکل بیشتر دامن می‌زد.

او به یاری خواهر پزشکش و دیگر اعضای خانواده و همکارانش “کانون خیرخواه” را در محل کنیسه “ملاحنینا” در خیابان سیروس گشود.

در سرلوحه کانون نوشته بود: «کانون خیرخواه به وسیله جامعه کلیمیان ایران و برای خدمات بهداشتی و درمانی به همه ایرانیان صرف نظر از دین، اعتقادات و سایر وابستگی‌های آنها تشکیل می‌شود».

او برای تأمین هزینه سازمانش،  دو کنسرت در تهران برگزار کرد که در آنها مرتضی خان و موسی خان نی‌داوود و ملوک ضرابی هنرنمایی کردند.

با درآمد این برنامه‌ها و گردآوری کمک‌های مالی دیگر شروع به ساختن درمانگاهی برای “کانون خیرخواه” کرد و به آموزش و نظارت بر بهداشت کاسب‌ها به ویژه قصابی‌ها پرداخت و شخصا با جوانان کلیمی و مسلمان به خانه‌های مردم می‌رفت و با مواد ضدعفونی کننده عامل بیماری تیفوس یعنی شپش‌ها را نابود می‌کرد.

 سرانجام نشست و برخاست همه‌روزه با بیماران تیفوسی او را هم به این بیماری گرفتار ساخت.

درمانگاه او بعدها با مشارکت یهودیان درونمرز و برونمرز ایران تبدیل به بیمارستان مجهزی شد که هم‌ اکنون نیز با نام “سپیر” تحت نظر انجمن کلیمیان در محله عودلاجان تهران دایر است.

در بستر مرگ می‌گفت: «نگذارید درمانگاه خیرخواه از هم فرو بپاشد».

روح‌الله سپیر در ۳۲ سالگی در زادگاهش درگذشت.

دویچه وله

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا