کنشگران خاموش

كارخانه فرهنگنامه حییم ..

بعید است کسی از یکی دو نسل قبل به آنطرف، فرهنگ حییم را در کتابخانه اش نداشته باشد .

دوم اسفند ۱۲۶۶؛ ۱۳۳ سال پيش در چنين روزی سليمان حييم در تهران زاده شد.

“بيشتر كتابهايم را در اورشليم نوشتم كه هوای مساعدی دارد”.

پدر سليمان حيیم، حلاج (لحاف‌دوز) بود و مادرش از كليميان باورمند شيرازی.

او را نخست به مكتب فرستادند، ولی از آنجا كه به دنبال آموزه‌ها و روش‌های نوين بود به كالج آمريكايی تهران رفت و زبان و ادبيات انگليسی خواند.
۱۹ ساله بود كه دبيرستان را به پايان رساند و آموزگار همان مدرسه كه بعدها البرز نام گرفت شد.
۲۸ ساله بود كه همزمان با خدمت سربازی در وزارت دارايی مترجمی می‌كرد و در پی آن سرپرست دارالترجمه وزارت نفت شد. او دستی هم در شعر داشت و به انگليسی و عبری می‌سرود ولی شيفته ادبيات فارسی بود. برای نمونه اين ابيات را هنگام بدرود با فرزندش سرود:
“دانم كه می‌روی پی تحصيل صنعتی
كاندر لوای آن طلب سيم و زر كنی
روح پدر به هر دو جهان مفتخر كنی”.
در جوانی چند داستان تورات را به صورت نمايشنامه نوشت، بر صحنه برد و در برخی از آنها مانند “اِستِر و مُردخای” و “يوسف و زليخا” خود نقش‌آفرينی کرد.
افزون بر انگليسی بر زبان‌های عربی، تركی، فرانسه، آلمانی و عبری تسلط داشت و آخری را نزد يك كاهن نابينا آموخت.
۴۲ ساله بود كه جلد نخست ماندگارترين اثرش فرهنگ‌های انگليسی به فارسی را به چاپ رساند:
“در خيابان منوچهری چند توريست خارجی را ديدم كه با فروشنده‌ای سر لغتی كلنجار می‌روند. تا آن معادل فارسی لغت را گفتم و خريدار و فروشنده خوشحال شدند، به فكرم رسيد كه جای فرهنگ لغات انگليسی به فارسی خالی است”.
او در مجموع چهار فرهنگ انگليسيی فارسی، چهار فرهنگ فارسی انگليسي، يك فرهنگ فرانسه، عبری فارسی و عربی فارسی دارد.
۱۰ سال پس از انتشار نخست فرهنگ دو جلدی، فرهنگ بزرگی تهيه كرد كه به دليل تجربه كار در وزارت نفت، اصطلاحات بريتانيايی هم به آن افزوده شده و به جای واژه‌سازی موارد رايج ميان اهل فن را ضبط كرده است.
چيرگی او بر واژگان آيينی مسيح و يهود را در مقاله‌های دايرة المعارف فارسی (مصاحب) در مدخل‌های كيش يهود آشکار است.
۶۸ ساله بود كه پس از سی سال گردآوری ضرب‌المثل‌های فارسی سرانجام آنها را همراه با ترجمه انگليسی به چاپ رساند.
سليمان حييم در ۸۲ سالگی در زادگاهش درگذشت.

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا