تحلیل های روز

نیش‌ کشنده و نیشتر شفا دهنده !

یکی از پرسش‌های اخلاقی‌ـ‍‌سیاسی غامض و جنجال‌برانگیز دربارۀ نظام‌های دیکتاتوری این است که جنایات این نظام‌ها تا چه حد قابل توجیه است.

 بگذارید مثال بزنم…

 می‌گویند درست است استالین چه‌ها که نکرد، چه خون‌ها که نریخت چه آدم‌ها که نکشت، اما در نهایت هیتلر را شکست داد و روسیه (شوروی) را صنعتی کرد.

 همین را دربارۀ دیکتاتورهای دیگر و حتی در مورد رخدادهای جنایتکارانۀ تاریخ می‌توان گفت؛ برای مثال می‌گویند: درست است آمریکا با انداختن بمب اتم بر هیروشیما و ناکازاکی چندصد هزار نفر را کشت، اما این باعث شد جنگ زودتر تمام شود (و در نهایت خون‌های کم‌تری بریزد).

همین نوع استدلال‌ورزی را دربارۀ مسائل پرشمار دیگری می‌توان مطرح کرد؛ از مسائلی به بزرگی طبقه‌کُشی و آدمکشی بی‌حساب استالین تا رخدادهای بسیار خُردتر در سیاست ملی کشورهای مختلف.

 انگاره‌ای که در پس این استدلال قرار دارد این است که «هر خیری گاه منوط به انجام شری است»؛ یا «بهای نیکی رساندن به جمعیتی بزرگ، بیدادگری علیه جمعیتی کوچک‌تر است». پس وقتی حاکمی می‌خواهد خیری بزرگ به جمعیتی بزرگ برساند یا عدالتی اساسی برپا کند، ناگزیر است به افرادی یا به جمعیتی خرد ستم کند.

 این ستم موجه است، زیرا مبنا و بستری می‌شود برای بهروزی جمعیتی بس بزرگ‌تر؛ به عبارتی، بهروزی چندده و چندصد میلیون نفر به بهای مرگ یا رنج چندده و چندصد هزار نفر می‌ارزد.

همین انگاره را احتمالاً در مورد برخی رخدادهای تاریخ ایران هم شنیده‌اید.

 اما این نوع استدلال چقدر مشروع است، چه به لحاظ سیاسی و چه به لحاظ اخلاقی؟

این پرسش شاید ساده به نظر رسد، اما برای مردمی که در کوران این رخدادها این بیدادها یا فواید احتمالی این بیدادها را چشیده‌اند، مسئله‌ای حیاتی است!

این پرسش‌ها مانند آتش زیر خاکستر تا دهه‌ها باقی می‌ماند و افراد درگیر با آن در مواجهه با این پرسش خود را با بزرگ‌ترین پرسش زندگی‌شان رویارو می‌بینند. به گمانم دست‌کم یک پاسخ قطعی می‌توان به این پرسش داد و قبض‌وبسط روشنی بر آن نهاد.

در میان پاسخ‌هایی که به این پرسش داده می‌شود،

 یک سر طیف

 کسانی‌اند که از منظر حقوق انسانی و نوعدوستی، مرگ هیچ انسانی را با هیچ بهایی قابل توجیه نمی‌دانند،

و در سر دیگر

  کسانی‌اند که عملاً هر جنایتی را با توسل به خیری (چه مادی، چه معنوی، چه خیالی و چه واقعی) توجیه می‌کنند.

اما پاسخی که برای این معضل دارم این است که این نوع استدلال تنها زمانی موجه و قابل اعتناست که «رابطه‌ای علّی» میان بیدادگری رخ‌داده و سود کلان پدیدآمده وجود داشته باشد؛ یعنی اگر فلان بیداد و ستم رخ ندهد فلان فایده محقق نمی‌شود.

باید رابطۀ علت‌ومعلولی روشن و قابل اثباتی میان این دو وجود داشته باشد تا بتوان از آن به منزلۀ توجیه نام برد.

برای مثال اگر حاکمی بیداد می‌کند و از سوی دیگر پیشرفتی در صنایعی پدید می‌آورد، باید بتوان اثبات کرد «بدون آن بیدادگری امکان آن پیشرفت در صنایع محقق نبوده است».

 تنها در این صورت است که می‌توان منافع محقق‌شده را به منزلۀ التیامی بر زخم بیداد نهاد.

بنابراین از این پس اگر با این «توجیه» روبرو شدید که فلان بیدادگر در عوض فلان کرده است، از گوینده بخواهید اثبات کند «رابطه‌ای علّی» میان آن «خیر» و «شر» وجود داشته است.

اگر آن «خیرها» را بدون آن «شرها» می‌شد محقق کرد، دیگر هیچ‌جای توجیه و اعتذار نیست و ننگ بیداد بی‌دلیل را باید بر پیشانی آن حاکم جاودان دانست. در واقع قرار نیست صرفاً «خیرها» را با «شرها» حساب بی‌حساب کرد؛ بلکه باید «ربطی» میان آن‌ها وجود داشته باشد.

برای مثال بسیاری از توجیه‌گران عملکرد شنیع استالین می‌گویند، او اگر کشت، اگر تیرباران کرد، اگر ریشه‌کن کرد، در عوض سطح زندگی روس‌ها را بالا آورد و از مرگ‌ومیر کاست. این استدلال مانند این است که بگوییم، اگر فلان پدری چهار فرزند از ده فرزندش را کشت، با تلاش‌هایش زندگی بهتری برای شش فرزند باقیماند ساخت! اما آیا آن ارتقای سطح زندگی آن شش فرزند منوط به کشتن آن چهار دیگری بود؟

در مثالی دیگر، آیا می‌توان میان کشتن یهودیان به دست هیتلر و یک «فایدۀ ملی» یک رابطۀ علّی عقلانی یافت؟ کدام سود ملی بود که بدون کشتن یهودیان محقق نمی‌شد؟

به این هم اشاره کنم که در مفاهیم سیاسی، مفهومی با عنوان «دیکتاتوری توسعه‌بخش» وجود دارد؛ یعنی دیکتاتوری‌هایی که به شیوه‌ای آمرانه و با سرکوب اپوزیسیون زمینۀ توسعۀ شتابان را فراهم می‌آورند.

 این نوع دیکتاتوری آزادی و عدالت را برای تحقق خیری بالاتر قربانی می‌کند. در واقع توجیه‌گرانِ جانیان،  معمولاً همین مفهوم «دیکتاتوری توسعه‌بخش» را به شکلی بی‌دروپیکر بسط می‌دهند.

چارۀ نظری همانی است که بالا گفتم: اثبات رابطۀ علّی میان خیر و شر!

مهدی تدینی /تاریخ‌اندیشی

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا