آخر هفته

گفت وگو با لادن طباطبایی بازیگر سینما وتلویزیون “دخترم دو ساله بود که فهمیدم اوتیسم دارد”

لادن طباطبایی (زاده ۹ اردیبهشت ۱۳۴۹ در تهران) بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر ایران است.

وی تا کنون موفق به دریافت جوایز متعدد در سینما و تئاتر شده‌است. 

در تاریخ ۱۷ شهریور ۱۳۹۱ لادن طباطبایی در برنامه هفت اعلام کرد که قصد دارد برای همیشه از سینما و تلویزیون خداحافظی کند .

او درباره دخترش سها موضوعی را مطرح کرد وآن بیماری اوتیسم دخترش بود. او در طول این سال ها سعی کرده علاوه بر شناخت و حل مشکلات دخترش به مادران دیگری که شرایطی مشابه او را دارند نیز کمک کند. او این کار را به شیوه های مختلفی انجام داده است. طباطبایی در آمریکا زندگی می کند وبیشتر فعالیتش در زمینه کمک به مادرانی است که کودکانی اوتیسمی دارند.

وقتی برای نخستین بار متوجه شدید مادر شده اید چه حسی داشتید؟
آن موقع خیلی کم سن و سال بودم و چیزی یادم نمی آید. در واقع تصور می کردم مسیری است که باید طی شود. در آن مقطع همه دخترها در سن پایین ازدواج می کردند و همه هم سن و سال های من صاحب فرزند شده بودند. من در آن زمان 18 سالم بود.

هنگامی که فرزند خود را برای نخستین بار در آغوش گرفتید، چه حسی داشتید؟
تنها واکنشی که نشان دادم این بود که انگشتان دست و پایش را شمردم. (خنده)

دخترتان اوتیسم دارد. فکر می کنید در ایران چقدر به بچه هایی با این شرایط کمک می شود؟
متاسفانه  وضعیت اوتیسم در ایران شکننده، سخت و حساس است. بچه های مبتلا به اوتیسم به حمایت نیاز دارند. متاسفانه  در چند سال آینده در ایران با رشد تصاعدی اوتیسم دچار مشکل خواهیم شد. اکنون تمام دنیا به پا خواسته اند. 

ما نیاز داریم جامعه، این بیماری را درک کند. اوتیسم یک بیماری نیست بلکه تفاوت در دیدن دنیا و تفاوت در برقراری ارتباط است. بیماران مبتلا به اوتیسم به آگاهی و درک جامعه نیاز دارند. والدین، مسئولان، کاردرمانگران و گفتار درمانگران باید دست به دست هم دهند و مانند یک پازل تصویر شاخصی از بیماری اوتیسم شکل دهند.

بچه های مبتلا به اوتیسم چگونه رفتار می کنند؟
آنها درک شان از اطراف شان مانند افراد عادی نیست و چون برخلاف روند معمول یک انسان اجتماعی هستند، طبیعی است که با جامعه آشنایی نداشته باشند. داشتن اوتیسم دلیل بر ناتوانی نیست، ضریب هوشی دخترم 130 است که بسیار بالاست اما هنوز کامل حرف نمی زند. البته درکش از اطراف بسیار بالاست و توانایی های ویژه ای دارد که یک کودک طبیعی ندارد.

در دنیا این بیماران را به چه اسمی می شناسند؟
تمام دنیا بیماران مبتلا به اوتیسم را به نام فرشتگان می شناسند که بال هایشان را چیده اند و روی زمین آمده اند تا انسان بودن را یادآوری کنند. متاسفانه آگاهی در جامعه ایران خیلی پایین است و اغلب خانواده ها نمی دانند فرزندشان به این بیماری مبتلاست در حالی که اغلب دولت ها و کشورهای پیشرفته روی این بیماری تمرکز کرده اند تا این بچه ها را به جای اینکه در وضعیت منفعل قرار دهند، در مسیری هدایت کنند تا استعدادهایشان رشد پیدا کند و از آنها به نفع دولت شان استفاده کنند.
اکنون درصد بالایی از دانشمندان و محققان نخبه را افراد مبتلا به اوتیسم تشکیل می دهند چون آنها فکر کردند که جمعیت رو به رشد دارند و ۲راه بیشتر پیش رویشان نیست؛ اگر آنها را به حال خودشان رها کنند، در آینده نزدیک مجبور هستند آسایشگاه هایی برای آنها تشکیل دهند چون به دلیل درکی که افراد مبتلا به اوتیسم دارند، دچار اضطراب های بیشتری می شوند و این موضوع می تواند منجر به پرخاشگری شود و فردی که در این شرایط قرار می گیرد چاره ای ندارد که فرزندش را در آسایشگاه نگهداری کند اما اگر بیماران مبتلا به اوتیسم جهت بگیرند و روش پرورشی و تربیتی داشته باشند می توانند با جامعه همراه شوند و استعدادهای شگرف خود را به نمایش بگذارند.

با توضیحاتی که دادید، بچه های مبتلا به اوتیسم می توانند به درجه های بالایی برسند، درست است؟
بله، برای مثال من   کسی را می شناسم که اوتیسم دارد اما دانشجوی سال آخر فلسفه  است . او از دانش بالایی برخوردار است وحتی می تواند دانشمند یا نظریه پرداز شود. بچه های مبتلا به اوتیسم در یک یا دو رشته خیلی درخشان هستند و ذهن منطقی شان خیلی کار می کند.

آنها در بیان احساسات مشکل دارند. مثلا نمی توانند دروغ، کنایه، شوخی یا فانتزی را متوجه شوند و تحلیل کنند. یک بچه اوتیسمی پز دادن را نمی فهمد. آنها بی غل و غش هستند.

چه زمانی خودتان متوجه شدید دخترتان سُها به اوتیسم مبتلاست؟
دخترم سُها یک سال و نیمه بود که مجبور شدیم عمل جراحی روی دستش انجام دهیم. بعد از فیزیوتراپی، فیزیوتراپش متوجه شد و به من گفت دخترتان ارتباط چشمی ندارد. من هم متوجه شده بودم که اعتنایی به سروصداهای اطرافش نمی کند. وقتی چیزی را به او نشان می دادم، مسیر اشاره را تعقیب نمی کرد.

البته بچه خوشرو و شادی بود. بعد از پیگیری های انجام شده تا ۲ سالگی تشخیص قطعی را گرفتیم که او به اوتیسم مبتلاست. سال ها با او کار کردیم. متاسفانه  آن زمان در ایران مرکز مشخصی وجود نداشت و اکنون هم تعدادشان کم است؛ بنابراین از این پزشک به پزشکی دیگر مراجعه می کردیم. به هر حال باید همه بچه ها تا سن ۳سالگی غربالگری شوند تا اگر دچار اختلال هستندسریع متوجه شوند.

  بهترین روش های درمانی که پزشکان برای این نوع بیماری توصیه کردند، چه بوده؟
اوتیسم طیف گسترده ای است؛ مثلا بچه هایی هستند که وارد مدرسه می شوند و ناگهان معلمان آنها به والدین خبر می دهند که توان یادگیری ندارند. برخی راهکارها برای کاهش شدت این اختلال وجود دارد که باید به خانواده ها آموزش داده شود. مرحله نخست غربالگری است. یک بچه مبتلا به اوتیسم به ترحم نیاز ندارد اما باید نظم را بیاموزد.

بچه ای که نمی تواند حرف بزند با پرتاب کردن اشیاء استرس درونی اش را خالی می کند. بچه مبتلا به اوتیسم می داند چه می خواهد بگوید اما نمی تواند حرف بزند و لغات را بیان کند، بنابراین باید تخلیه شود. در این صورت وظیفه والدین است تا بچه را در یک محدوده سالم نگه دارند تا در آینده و زمان بزرگسالی دچار مشکل نشود.

حرف آخر؟
مادر امید زندگی و یک عشق ابدی است که می توان به او تکیه کرد و به عشقش مطمئن بود. انشاءالله خداوند به همه مادران طول عمر و سلامت بدهد.

 به مادرانی هم که فرزندان مبتلا به اوتیسم دارند خسته نباشید می گویم چون داشتن چنین فرزندی خیلی قوت و روحیه می خواهد اما پاسخ این زحمات عشق بیکرانی است که مادر درک می کند. امیدوارم خداوند پشت و پناه این خانواده ها باشد.

نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا